چکیده:
تبیین حقیقت «تربیت » و ارتباط آن با «نفس » از جمله مسائل کلیدی و دغدغه های اصلی متفکرین اسلامی است . در این میان بیتردید توجه به آرای اصیل و مشرقی ابن سینا و نه تبیین و شرح فلسفه مشایی او راهگشای پاسخدهی به این مسئله اساسی است . مطالعه دقیق بستر اجتماعی دوره ابن سینا و هم چنین تاثیر اندیشه های باطنیه و اسماعیلیه در او، به همراه نشانه هایی که او در آثارش بر جای گذاشته ، فهم فلسفه و معنای تربیت نفس در اندیشه وی را متفاوت خواهد کرد. فلسفه مشرقی ابن سینا نظام جدیدی را پیش روی طالبان حقیقت قرار میدهد که باعث رهایی انسان مدرن از بحران هویت و معنا میشود. رمز و راز پنهان در اندیشه شیخ الرئیس بویژه در سه نمط آخر اشارات و منطق المشرقیین و رسائل تمثیلی، انسان حیران و سرگشته را در آغوش معنویت الهی میبرد. اگر با نگاه دقیقتر و با ملاحظه نکات مطرح شده اندیشه او را بررسی کنیم ، دستاورد آن ، اینگونه خواهد بود که او شارح و پیرو فلسفه یونانیون نیست . ابن سینا نه تابع افلاطون و نه برخلاف تصور رایج تابع ارسطو است . دستاورد بعدی این بررسی، توجه به نکات پنچ گانه ای است که سیر تربیت نفس در حکمت مشرقی سینوی را رقم میزند: انضمامی بودن این حکمت و نه مجرد و عقلانی بودن آن ؛ گسترش مصادر فهم از عقلانیت صرف به وحی، الهام و شهود؛ تبدیل «نظریه معرفت » به «رویت ، حضور و وصول » در فلسفه مشرقی؛ راهنمایی و حضور «ولی» به عنوان هدایت کننده ؛ توجه به موضوع و جایگاه فرشته شناسی در اندیشه مشرقی ابن سینا. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با گردآوری منابع کتابخانه ای انجام شده است .
خلاصه ماشینی:
"برای بیان سیمای مختصری از این حکمت مشرقی، که برخاسته از آموزه های رسائل تمثیلی است ، باید این گونه بیان کرد که این تمثیلها معنای کنونی این جهان معنوی را مستقیم به ما آموزش میدهد؛ زیرا آن جهان معنوی در این تمثیلها، صرف انبوهه ای انتزاعی نیست که مفاهیم مدرن ما از مرتبه آنها فراتر رفته است ؛ بلکه این جهان را به صورت گنجینه آن صورت مثالی تصویر میکند که ابن سینا به عنوان انسان در درون خویش دارد.
به طوریکه از مقدمه این اثر برمیآید، مؤلف در اندیشه صورتی از نظام فلسفی است که نه تنها با مشائیان ، بلکه حتی با آثار قبلی خود شیخ نیز تفاوتهای قابل ملاحظه ای دارد؛ برای نمونه ، تقسیم بندی رایج علوم به نظری و عملی در کتاب اخیر به شیوه ای دیگر صورت پذیرفته و مراتب نفس و ادراکات نفسانی از حیث معرفت شناختی محض به وجودشناختی تسری یافته است (خامنه ای و پورحسن ، ١٣٩٢: .
(102 بحث و نتیجه گیری با توجه به مطالب مقاله ، حکمت مشرقی و تربیت نفس از دیدگاه ابن سینا را میتوان در پنج مؤلفه اصلی استنباط کرد: ١ ـ انضمامی بودن آن و نه مجرد و عقلانی بودن ٢ ـ گسترش مصادر فهم از عقلانیت صرف به وحی، الهام ، شهود ٣ ـ تبدیل «نظریه معرفت » به «رؤیت ، حضور و وصول » در حکمت مشرقی ٤ ـ راهنمایی و حضور «ولی» به عنوان هدایت کننده ٥ ـ توجه به موضوع فرشته شناسی در واقع حکمت مشرقی بیان میکند که تربیت حقیقی نفس به معنای برخی عینیت های ثابت فلسفی در جهان خارج نیست ؛ بلکه تربیت در جهان درون هر انسان ساری و جاری است ."