چکیده:
روند رو به رشد تجرد در میان دختران در جامعۀ ایرانی پدیدهای نوظهور است که نقش بنیادینی در تحول مفهوم خانواده ایفا میکند، زیرا ازدواج، بهمنزلۀ واقعهای اجتماعی، زیستی و فرهنگی، تأثیرات درخور توجهی را بر ساختار جمعیتی و به تبع آن ساختیابی نهادهای متبوعه میگذارد. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی و کشف زمینهها و شرایط به تأخیر افتادن سن ازدواج دختران به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بپردازد. بدین منظور، 20 دختر بالای 30 سال به روش نمونهگیری هدفمند و با استفاده از مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته مطالعه شدند. تحلیل تجارب شرکتکنندگان به شناسایی 346 کد اولیه، 16 خردهمقولۀ اولیه، 9 خردهمقولۀ ثانویه و 2 مقولۀ اصلی شامل زمینههای فردی و زمینههای اجتماعی و فرهنگی منجر شد. نتایج حاصل از تحلیل مضامین کشفشده نشان میدهد که زمینههای بازدارندۀ ازدواج دختران بسیار وسیعتر از فاکتورهای عموماً ارائهشده است.
خلاصه ماشینی:
marriage squeeze اما مسئلۀ رو به رشد تأخیر در ازدواج و آسیب های برخاسته از آن ، به دنبال خـود تغییـرات درخور توجهی را در ابعاد مختلف روان شناختی ، اجتماعی ، اقتصادی و جمعیتـی پدیـد مـی آورد که پیش از هر چیز نیازمند شناسایی بسترها، زمینه ها و شرایطی است که این تأخیر را موجـب می شوند و به منزلۀ عواملی بازدارنده ، سد راه دختران برای ازدواج می شود [٤].
روزبه روز سن ازدواج (در اینجا) دختران بالاتر می رود؟ چه زمینه ها و بسترهایی موانع اصـلی بر سر راه ازدواج دختران است ؟ تجربۀ زیستۀ دخترانی که در سن مطلوب ازدواج نکـرده انـد، در مواجهه با این تأخیر چگونه است ؟ درک و تصور این دختران از تجردشان به چه صورت است ؟ برای پاسخ به این سؤالات لازم است همۀ یافته های از پیش موجود را دربارۀ این پدیـده بـه حالت تعلیق گذاشت و با رویکردی پدیدارشناختی و به قصد کشف تفاسـیر کـنش گـران واجـد شرایط به مطالعۀ آن پرداخت ، زیرا آنچه تاکنون در قالب تحقیقات کمـی درصـدد دسـتیابی بـه علل و عوامل و شرایط این رخداد انجام شده است ، توانایی فرارفتن از متغیرهای تعیـین یافتـه را ندارد و نیاز به تحقیقات کیفی که در آن به بررسی تجربه زیستۀ افراد و نحوۀ مواجهـه آن هـا بـا فرصت های ازدست رفته ازدواج پرداخته شـود، بـا افـزایش صـعودی نـرخ تجـرد بـیش از پـیش احساس می شود.