چکیده:
بررسی مقایسه ای حوزه های معرفتی مشابه در فرهنگ و تمدنهای مختلف کار جدیدی نیست. چنانکه سابقه این نوع تحلیل ها را تا گذشته های خیلی دور می توان دنبال کرد به عنوان مثال، تاثیر فرهنگ یونانی یا به عبارت دیگر شیوه های پژوهش و به تعبیر امروزی روش شناسی این قوم در میان رومیان در حوزه های
مختلف معرفتی از نحو، منطق و علوم بلاغی تا فلسفه و نجوم و ریاضیات و. . . رواج گسترده ای داشته
است. علاوه بر این، تمدن اسلام نیز، در رویارویی خود با دو فرهنگ فوق الذکر دچار قبض و بسطهای
متنوعی شده است. به ویژه، در حوزه های مختلف علمی تاثیر فراوانی پذیرفته است. چنانکه سیطره سنت
روش شناسی ارسطویی بر حوزه وسیعی از پژوهشهای اسلامی از نحو و منطق و فلسفه تا ادبیات و نقد ادبی و علوم بلاغی هنوز ادامه دارد. البته این مطلب متضمن این نکته نیست که هیچ پژوهش و تحقیق مستقلی در میان دانشمندان ملل مختلف صورت نگرفته است، بلکه قاعده عام چنین بوده است.
اما، این نوع بررسی های مقایسه ای در حوزه زبان شناسی و به ویژه در حیطه ی زبان فارسی دارای قدمتی
طولانی است، چنانکه سابقه آنرا تا قرن چهارم هجری نیز می توان دنبال کرد. به عنوان مثال همانگونه که
یارمحمدی نیز متذکر می شود، ابن سینا هنگام توصیف اصوات عربی در کتاب خود، مخارج الحروف، از
مقایسه آنها با اصوات زبان فارسی نیز غافل نمی ماند. (یارمحمدی، ١٣٨٣ ، ص ٦٨ ) همچنین در زمانه ی ما
نیز، این جستجو برای نزدیک تر کردن دیدگاه های عالمان مختلفی که در فرهنگ ها و ملل متفاوت در
حوزه های متنوعی از جمله آواشناسی، نحو، معنا شناسی و کاربرد شناسی پژوهش کرده اند ادامه دارد. دکتر مشکوة الدینی، در فصل اول اثر ارزشمندشان، سیر زبان شناسی، با طرح نظریات سیبوبه در زمینه آواشناسی و نحو متذکر می شوند که برخی از نظریات این دانشمند با آراء زبان شناسان جدید از جمله زلیگ هریس مشابهتهایی را نشان میدهد. به عنوان نمونه آن دو، در تعریف گفتار دیدگاه مشترکی دارند. (مشکوه
الدینی ١٣٧٣ ، ص ٩) همچنین دکتر زمردیان، در مقالهی سیبوبه آواشناس، معتقدند که تقسیم بندیهای سیبوبه در آواشناسی با آنچه امروز در علم زبان شناسی مطرح می شود، مطابقت فراوانی دارد. (زمردیان،
.( ١٣٧٦ ، ص ٢ همچنین، علاوه بر بررسی مقایسه ای که در حوزه نحو و آواشناسی صورت گرفته است در زمینه معنا شناسی، نیز این امکان تحقق یافته است. کمال ابودیب در مقایسه ای که بین طبقه بندی جرجانی از استعاره با طبقه بندیهای دیگر اندیشمندان اروپایی از جمله اولمان و استرن انجام می دهد به این نتیجه می رسد که : اولا با برخی از طبقه بندیهایی که در قرن بیستم به دست منتقدان اروپایی صورت بسته است شباهتهای ، بسیار چشمگیر دارد و ثانیا از بسیاری معایبی که در طبقه بندی اخیر هست به دور است (حق شناس، ١٣٧٠ ص ٦٦ ). اما در حوزه کاربردشناسی که پژوهش حاضر آن را وجهه همت خود ساخته است، کارهای کمتری صورت گرفته است و آن نیز ناشی از این است که کاربردشناسی دانش تازه ایست، بویژه نظریه کنش گفتار که یکی از نظریه های متداول این علم است. علاوه بر این با شناخت بیشتر این نظریه از یک سو و علم معانی از سوی دیگر، به نظر می رسید که این دو حوزه مشابهت های بنیادینی را متجلی می سازد. دراین مقاله سعی کردیم در دو سطح به مقایسه این دونظریه بپردازیم که عبارتند از:
١- مبانی نظری
٢- مفاهیم و اصطلاحات
خلاصه ماشینی:
به عنوان مثال در مقايسه بين شرايط تناسب و اقتضاي حال ، ميزان همانندي نسبتا رقيق است زيرا در نظريه کنش گفتار به اين مقوله بسيار دقيق و قاعده مند پرداخته شده است و حتي از ذکر جزئيات نيز خوداري نشده است ، در حاليکه در علم معاني اقتضاي حال به طور کلي مطرح شده و آن هم بويژه در حوزه ي ادبيات .
همچنين انشا و کنش که مراتب بالاتري از همانندي را عرضه مي دارند در اصول و مباني يکسان اند اما در طبقه بندي و جهت گيريهاي بعدي هر يک به گونه اي خاص خود عمل مي کنند، که احساس مي شود تحليل هاي ارائه شده در علم معناي اگر نگوئيم دقيقتر، حداقل ، حوزه ي بسيار وسيعي را پوشش مي دهد که نظريه کنش گفتار مي تواند، حتي بخشي از آن محسوب شود.
همچنين انشا و کنش که مراتب بالاتري از همانندي را عرضه مي دارند در اصول و مباني يکسان اند اما در طبقه بندي و جهت گيريهاي بعدي هر يک به گونه اي خاص خود عمل ميکنند، که احساس ميشود تحليل هاي ارائه شده در علم معناي اگر نگوئيم دقيقتر، حداقل ، حوزه ي بسيار وسيعي را پوشش ميدهد که نظريه کنش گفتار ميتواند، حتي بخشي از آن محسوب شود.
حال همين نکته در علم معاني به عنوان مقتضاي حال تعبير ميشود و در نظريه کنش گفتار شرايط تناسب ، البته نظريه هاي ديگر 2 کاربردشناسي، نيز، تعابير شبيه همين مضامين را مطرح کرده اند چنانکه به گفته ي يارمحمدي مقام سخن در تعبير هليدي ٣ با اقتضاي حال در علم معاني ارتباطي نزديک دارد (يارمحمدي، ١٣٨٣، ص ٧٣) همچنين به نظر مي رسد اصول همکاري گرايس ٤ نيز با اين مقوله بي ارتباط نباشد.