چکیده:
هدف این مقاله تحلیل ماهیت «غیبت» و بیان برخی از احکام آن از منظر اخلاق اسلامی است. سوال اصلی تحقیق این است که ارکان غیبت چیست و چه چیزهایی در تحقق غیبت شرط اصلی هستند؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از تحلیل تعاریف مختلف، قیودی که تصور میشد جزء ارکان غیبت باشند از هم تفکیک گردید و مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از نتایج این پژوهش این است که اجزای ماهوی غیبت چهار چیز هستند: 1.در غیاب؛2. انسان معین دیگر؛3. بیان کردن چیزی؛ 4. بیانگر عیب دیگری از منظر عرفی. درنتیجه اموری چون: 1. تشیع و اسلام غیبت شونده؛ 2. واقعی بودن عیب یادشده در غیاب فرد؛ 3. پنهان بودن عیب؛ 4. داشتن قصد انتقاص و عیب زدن؛ 5. کراهت و نارضایتی غیبت شونده، جزء ارکان غیبت نیستند.
It has been intended in this paper to analyze the nature of backbiting and to mention some of its rules in Islamic ethics. Question of the study consists in: what may be counted as pillars and conditions of backbiting? Regarding and analyzing different definitions of backbiting, some elements seeming as pillars of backbiting were distinguished and studied. As is described in the paper, essentials of backbiting include four element of 1. at default of, 2. an definite person, 3. saying somthin against and 4: showing a fault of a peson as accepted by common sense. Therefore, such elements as 1. Shiism and Islam of the faulted person, 2. establishment of the fault in the faulted, 3. non clear state of fault, 4. intention for faulting and 5. the faulted person`s lack of satisfaction may not be counted as pillars for backbiting.
خلاصه ماشینی:
در روایتی از پیامبر گرامی اسلام|، ایشان دلیل قبیحتر بودن غیبت از زنا را مربوط بودن آن به حقوق انسانها و منوط بودن بخشش گناه آن از سوی خدا به بخشش غیبت شده بیان میکند (حر عاملی، 1409: 12 / 281) بنابراین میتوان چنین گفت که از منظر عقلی و دینی غیبت بهدلیل اینکه شخصیت، حیثیت، حرمت و آبروی انسان محترمی را در غیاب وی با نسبت دادن عیوبی واقعی یا غیرواقعی به وی تخریب میکند؛ با این کار شخصیت او را در چشم مخاطب که پیش از شنیدن غیبت محترم و خوب بود، کوچک و پست میکند، مخصوصا در شرایطی که وی به علت عدم حضورش توان دفاع از خود ندارد، نادرست و حرام شمرده شده است.
(امام خمینی، 1381: 254) ایشان با استناد به کلام فیومی در المصباح المنیر که نسبت عیبی غیرواقعی در غیاب فرد را غیبت بهتانی میخواند (فیومی، بیتا: 458)، تحقق عیب در شخص غایب را شرط تحقق غیبت نمیداند؛ سپس ظاهر کلام برخی دیگر از علما چون شهید ثانی و طبرسی را نیز بر عدم اشتراط تحقق عیب در فرد حمل میکند و روایت نبوی را چنین توجیه میکند که پیامبر ابتدا غیبت را به معنای عام «ذکرک أخاک بما یکره» تعریف کردهاند و سپس براساس پرسش مخاطبان آن را به دو قسم ذکر عیبی که در فرد تحقق دارد (غیبت به معنای خاص) و ذکر عیبی که در فرد تحقق ندارد (بهتان) تقسیم میکند.