چکیده:
حکمت عملی بنا به تصریح ابن سینا یکی از ارکان اساسی حکمت است که در سعادت و حتی استکمال قوه نظری انسان ایفای نقش می کند. اما به رغم این اهمیت، در آثار ابن سینا، در مقایسه با حکمت نظری او، مطالب زیادی ذیل حوزه عمل دیده نمی شود. با توجه به جایگاه بی بدیل ابن سینا در تاریخ اندیشه عقلی
عالم اسلام، می توان ادعا کرد که کم گویی او در حکمت عملی، تا حد زیادی موجب فروگذاری این بخش از حکمت در جریان فلسفه اسلامی شده است. اما به راستی علت کم گویی ابن سینا درباره حکمت عملی چیست؟ رهیافت او به حکمت عملی چگونه است؟ و آیا می توان کم گویی او را ناشی از رهیافت او به
حکمت عملی دانست؟ این مقاله با پرسش از کم گویی ابن سینا در حوزه عمل، می کوشد رهیافت کلان او به حوزه عمل را نمایان سازد؛ و در پرتو این رهیافت،برای برخی از مهمترین پرسش های درون متنی و پیرامونی فلسفه عملی ابن سینا پاسخی موجه بیابد. مقاله نشان می دهد که کم گویی ابن سینا آن گونه که بعضا تصور میشود، از روی غفلت و بی توجهی به مباحث این حوزه نبوده است، بلکه مبتنی بر دیدگاه کلان او درباره نبوت و نیز نسبت میان فلسفه، دین و عمل است. ابنسینا در حکمت عملی گزیده گو و صاحب اندیشه بنیادی است؛ و گزیده گویی اقتضای دیدگاه اوست.
خلاصه ماشینی:
"عبارات ابن سینا در ادامۀ همین فقرٔە اخیر ناظر به این معانی است : قـؤە عملیـه قـوه ای اسـت متعلـق بـه نفـس ، از بـرای علاقـه ای کـه نفـس بـا جانب دون خود، یعنـی بـدن و تـدبیر آن ، دارد؛ ولـی قـؤە نظریـه قـوه ای اسـت متعلق به نفس ، از بـرای آن علاقـه ای کـه نفـس بـا جانـب فـوق خـود دارد تـا پــذیرایش شــود و از آن اثــر گیــرد و از آن جانــب بهره منــد شــود.
در واقــع ، کلــی را عقــل عملــی بــه اســتقلال نمی تواند دریافت و درک کند یـا بسـازد، ولـی در ترتیـب دادن قیـاس بـه کمـک عقـل نظـری و از روی چند جزئی و نسبت های مواجـه بـا آنهـا یـک کلـی می سـازد کـه بـه راسـتی حقیقـت کلی نظری نیست ؛ چراکـه برهـانی نیسـت .
بنـابراین ، کـارویژٔە ابـن سـینا در حـوزٔە حکمـت عملـی اثبـات «امکـان علمـی » آن اسـت : اولا اثبات امکان حکمت عملـی بـه لحـاظ بنیـان هـای فلسـفی کـه ایـن کـار از طریـق اثبـات موضوع آن و نیـز جایگـاهش در اقسـام علـوم انجـام مـی شـود؛ ثانیـا اثبـات امکـان انـواع آن ؛ یعنی انواع ممکن حکمت عملـی کـه بـر اسـاس تنـوع مبـادی ، غایـات ، واضـع و متـولی قابـل تصور است .
البته این بدان معنا نیسـت کـه ابـن سـینا در ایـن زمینـه هـیچ کـارویژه ای نـدارد، بلکـه بـه عکـس ، از دیـدگاه سـینوی ، تمـام آنچـه فیلسـوف در ایـن حـوزه بایـد انجـام دهـد انجـام داده اسـت : اولا امکـان حکمـت عملـی و جایگـاه آن در تقسـیم علـوم را تبیـین کـرده اسـت ؛ ثانیـا بــه لحــاظ منطقــی و روش شــناختی موضــوع ، مبــادی و روش آن را مشــخص کــرده اســت ؛ و ثالثـا انـواع ممکـن آن را (در قالـب دو نـوع نبـوی و غیرنبـوی ) برشـمرده اسـت ."