چکیده:
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ در ﺑﻬﺎر 1272ق./ 1856م. ﻗﻮای اﯾﺮان ﻫﺮات را ﺗﺼـﺮف ﮐﺮدﻧـﺪ، اﻧﮕﻠـ ﯿﺲ اﯾـ ﻦ ﻣﻮﺿﻮع را ﻧﻘﺾ ﻣﻌﺎﻫﺪة 25 ژاﻧﻮﯾﻪ1853 م. ﺷﻨﺎﺧﺖ و اﯾـ ﻦ واﻗﻌـﻪ، ﻋـﺰم آن دوﻟـﺖ را ﮐـﻪ ﺑـﻪ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎن و ﺑﻪ ﻃﻮر ﺧﺎص ﺑﻪ ﻫﺮات ﻫﻤﭽﻮن ﺑﺎروی ﻫﻨﺪ ﻣﯽﻧﮕﺮﯾﺴﺖ، ﺟﺰم ﮐﺮد ﺗﺎ ﺑﻪ اﯾﺮان ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﺪ. از ﻫﻤﯿﻦ رو، ﻗﻮای ﻧﻈﺎﻣﯽ اﻧﮕﻠﯿﺲ در دﺳﺎﻣﺒﺮ 1856م. ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺟﻨﻮﺑﯽ اﯾﺮان از ﺟﻤﻠـﻪ ﻣﻨﻄﻘـﮥ ﺑﺮازﺟﺎن را اﺷﻐﺎل ﮐﺮدﻧﺪ. ﺗﻨﻬﺎ ﮔﺰارش ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﻪ ﺟﺎ ﻣﺎﻧﺪه از ﻧﺒﺮد ﻗﺸﻮن اﻧﮕﻠـ ﯿﺲ و اﯾﺮان در ﺑﺮازﺟﺎن ﻧﺴﺨﻪای از ﻣﺆﻟﻒ ﻧﺎﺷﻨﺎس اﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺨﺸﯽ از ﺣﻘﺎﯾﻖ اﯾﻦ ﻧﺒﺮد را از زاوﯾﻪ دﯾﺪ ﯾﮏ اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﯿﺎن ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻣﻘﺎﻟﮥ ﺣﺎﺿﺮ ﺿﻤﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ و اﻧﺘﺸﺎر اﯾﻦ ﺳـﻨﺪ، ﺑـﻪ ﺑﺮرﺳـﯽ و ﻧﻘـﺪ و ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ آن ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﮔﺰارشﻫﺎی ﺑﺎﻗﯽﻣﺎﻧﺪه از اﯾﻦ واﻗﻌﻪ ﻣﯽﭘﺮدازد. ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ ﺑﺮازﺟﺎن و اﻧﻬﺪام ادوات ﺟﻨﮕﯽ اﯾﺮان در اﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ، ﺳﺮﻋﺖ ﭘﯿﺸﺮوی ﻗﺸﻮن اﻧﮕﻠﯿﺲ در اﯾﺮان ﺑﻪ ﺳﻮی ﻣﺤﻤﺮه (ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ) را اﻓﺰاﯾﺶ داد و ﺑﺮ اﻣﻀﺎی ﻣﻌﺎﻫﺪه 8 رﺟﺐ 1273ق./ 4 ﻣﺎرس 1857م. ﻣﻌﺮوف ﺑﻪ ﺻﻠﺢ ﭘﺎرﯾﺲ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﺴﺰا ﻧﻬﺎد.
خلاصه ماشینی:
"/ بلافاصله قشون انگلیس نیز روانه گردید خیال سردار قشون دولت علیه این بود که دو ساعت از روز گذشته در حوالی اردوی خود جلوی گلستان جنوبی برازجان که در نقشه کوچک معلوم است مشغول جنگ شوند چون آلات حربیه و قورخانه بواسطه بارش از کار افتاده بودند و با اسباب حرب قشون انگلیسی مقابلی نمیتوانست کرد بناءعلی هذا مصلحتی شایسته در حرکت دادن قشون بسمت قریه دالکی دیدند و در حقیقت این فقره از چند جهت پسندیده و مناسب و موافق قوانین جنگی آمد زیرا که این قلیل قشون با قورخانه ء خراب و تفنگ های از کارافتاده البته نمیتوانستند مقاومت با قشونی که اصعاف مضاعف آنها بود کنند با وجود درستی اسباب حربیه دشمن مگر به واسطه حایل و مانع طبیعی آن هم در برازجان و آن صفحات نبود چنانکه از نقشه کوچک معلوم است .
در آن وقت چهار ساعت از روز دوازدهم شهر جمادیالثانی گذشته بود و باران شدیدی بنا کرد ، چون بعضی از اسب های توپ و مالهای قورخانه کشته شده بودند و اسباب توپخانه هم پریشانی داشت و باران هم شدت مینمود سردار قشون دولت علیه دیگر مصلحت در تعاقب ندیدند و مراجعت را ترجیح دادند و قشون انگلیس هم با کمال اضطراب و تشویش بتعجیل هر چه تمامتر بسمت ابوشهر حرکت کردند و بمرتبه ای تشویش و اضطراب بر آنها راه یافته بود که با وجودی که از همه جا بلدیت تمام دارند در مشیله و حوالی آن راه گم کرده بودند در نزدیکی خور بگرد(؟) مشرف به غرق ١."