خلاصه ماشینی:
"بگو آیا مرا دیگر امید رستگاری نیست؟» صدای نالنده پاسخ داد: «-آری نیست؟» اخوان ثالث در پیش روی من دستی دری را آرام و بیتشویش وا میکرد.
با من بگو باری آیا مرا در عشق آیا مرا در مرگ آیا مرا در لحظههای سرکش هستی امید رستگاری هست؟ چشم سیاه از بستر شنهای رنگین، نرم و مهرآمیز میگفت:آری هست.
آوای نرمی از ورای پرده میآمد نام تو را،نام مرا در دفتری میخواند در پیش روی من دستی دری را آرام و بیتشویش وا میکرد.
این پایاننامه با نظر دو استاد ایشان دکتر لطفعلی صورتگر و علی اصغر حکمت تألیف و تدوین شده است اما آن چنان که خانم دکتر قمر آریان در مقدمهی کتاب نوشتهاند در واقع کتاب حاضر نگارش تازهایست ازآن رساله که به صورت گسترش یافته و تجدید نظر شده ارائه میشود."