چکیده:
ﻃﻼق ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﯾﮏ ﺣﻖ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ اﺧﺘﯿﺎر آن در دﺳﺖ ﻣﺮد ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. از ﻫﻤﯿﻦ روی در اﮐﺜﺮ ﮐﺸﻮر ﻫﺎی اﺳﻼﻣﯽ اﺧﺘﯿﺎر اﺟﺮای ﻃﻼق ﺑﻪ ﺻﻮرت ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ از اﺧﺘﯿﺎرات ﻣﺴﻠﻢ ﺷﻮﻫﺮ )زوج( ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در ﻧﮕﺎه ﮐﻠﯽ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺣﻖ اﺧﺘﯿﺎر ﻃﻼق ﺑﯿﺸﺘﺮ در دﺳﺖ ﻣﺮد ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. از ﻫﻤﯿﻦ روی ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻫﺪف ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﯿﺶ رو ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻋﻠﻞ واﮔﺬاری ﺣﻖ ﻃﻼق ﺑﻪ ﻣﺮد از ﻣﻨﻈﺮ ﻓﻘﻪ اﺳﻼﻣﯽ و ﺣﻘﻮق ﻣﻮﺿﻮﻋﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺮرﺳﯽ دﯾﺪﮔﺎه اﺳﻼم راﺟﻊ ﺑﻪ ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ اﺳﺎس آن، ﻣﺮد از اﯾﻦ ﺣﻖ ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و ﺣﻖ ﻃﻼق از ﻣﺮد اﺧﺬ ﻣﯽ ﺷﻮد از دﯾﮕﺮ اﻫﺪاف اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺑﻬﺮه ﮔﯿﺮی از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﻘﻬﯽ و ﺣﻘﻮﻗﯽ و رﺟﻮع ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای و ﺑﮑﺎرﮔﯿﺮی رﻫﯿﺎﻓﺖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺗﻼش در اﻧﺠﺎم ﻣﻮﺿﻮع ﭘﯿﺶ رو ﺷﺪه اﺳﺖ.
خلاصه ماشینی:
"آیا در چنین صورتی باز هم میتوان طلاق را منحصرا حق مرد و در دست او قرار داد و یا اینکه راهکاری برای رهائی از اضرار به زن وجود دارد؟ اسلام نیز حق را مطلق نمیداند و محدوده ی آن را تا جائی میداند که مستوجب ضرر به دیگران نباشد و مستند این نظر قاعده معروف «لاضرر» میباشد که در نظامهای حقوقی از آن به عنوان نظریه سوء استفاده از حق نام برده میشود که بیشتر در نظام حقوقی کامن لا و فرانسه مطرح شده است و هر کدام ملاکها و معیار خاصی برای آن ذکر کرده اند.
(صفایی، ١٣٨٢: ٢٣٦) با توجه به اهمیتی که قاعده لاضرر در بسیاری از ابواب فقه و حقوق ما دارد و به عنوان یکی از مستندات ماده ١١٣٠ قانون مدنی محسوب میشود، در فصل بعدی به بررسی کامل این قاعده میپردازیم و مدارک و مستندات آن و همچنین فتاوی فقها را که مستند آنها این قاعده است ، بررسی مینماییم تا معلوم گردد و هرگاه در بحث ما، ادامه زندگی زناشویی برای زنی ضرری ٢ «واذا طلقتم النساء تبلغن اجلهن فاسکون بمعروف او سر حو هن ولاتمسکوحن ضرار لتعتدوا» خود کلمه «التعتد» دلالت می کند که ضرار به معنی تعمد و قصد ضرر است .
آیا در چنین صورتی باز هم میتوان طلاق را منحصرا حق مرد و در دست او قرار داد و یا اینکه راهکاری برای رهائی از اضرار به زن وجود دارد؟ اسلام نیز حق را مطلق نمیداند و محدوده ی آن را تا جائی میداند که مستوجب ضرر به دیگران نباشد و مستند این نظر قاعده معروف «لاضرر» میباشد که در نظامهای حقوقی از آن به عنوان نظریه در سوء استفاده از حق نام برده میشود که بیشتر در نظام حقوقی کانی لو و فرانسه مطرح شده است و هر کدام ملاکها و معیار خاصی برای آن ذکر کرده اند."