چکیده:
بین ورزش و جامعه رابطهی متقابلی وجود دارد به دلیل آنکه عنصر فرهنگی و اجتماعی زندگی جمعی در عصر حاضر در معرض خطر و کمرنگ شدن قرار گرفته است و محققان در پی شناسایی عوامل تاثیرگذار بر تقویت این عناصر میباشند که پرداختن به ورزش میتواند یکی از عوامل مدنظر فوق باشد. با توجه به کارکردها و آثار ورزش در زندگی اجتماعی افراد، بدین منظور مقالهی حاضر در صدد است به بررسی تاثیر مشارکت ورزشی بر سرمایهی اجتماعی بپردازد. برای تحلیل و تبیین این موضوع، چارچوب نظری تحقیق بر اساس نظریات پاتنام، کلمن، بوردیو و همچنین مکاتب کارکردگرایی، کنش متقابل نمادین و تضاد طراحی و تبیین گردید. به روش پیمایشی از 387 نفر از دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار دانشگاه مازندران که به روش نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب شدهاند، اطلاعات لازم گردآوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان سرمایهی اجتماعی ساختاری دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنیداری وجود دارد که مقایسهی میانگینها نشان میدهد این تفاوت به نفع ورزشکاران است و میان بعد شناختی سرمایهی اجتماعی دانشجویان ورزشکار و غیر ورزشکار تفاوت معنیداری وجود ندارد
خلاصه ماشینی:
"بررسی تأثیر مشارکت ورزشی بر سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه مازندران) دکتر محمود شارعپور 1 ، صدیقه رضایی پاشا 2 و دکتر علی رحمانی فیروزجاه 3 تاریخ وصول: 11/12/90 تاریخ پذیرش: 12/3/91 چکیده: بین ورزش و جامعه رابطهی متقابلی وجود دارد به دلیل آنکه عنصر فرهنگی و اجتماعی زندگی جمعی در عصر حاضر در معرض خطر و کمرنگ شدن قرار گرفته است و محققان در پی شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تقویت این عناصر میباشند که پرداختن به ورزش میتواند یکی از عوامل مدنظر فوق باشد.
به طور کلی نظریهپردازان دیدگاه کارکردگرایی موارد زیر را به عنوان کارکردهای ورزش در نظام اجتماعی برشمردهاند: - کسب مهارتهای اجتماعی، شکلگیری هویت فردی و اجتماعی افراد، کنترل اجتماعی، رهایی از تنشها و کاهش تضادها، تندرستی جسمانی، کاهش تضادها و تنشها، ترویج وفاداری ملی، تعمیم حمایتهای اقتصادی و سیاسی، جامعهپذیری و همنوایی، تطبیق (از طریق ورزش امکان سنجش مهارتهای حرکتی و توسعهی زمینههای این مهارتها برای انسان و انطباق حرکتی او با محیطهایی که انسان آنها را میسازد فراهم آمده است)، افزایش ارتباطات اجتماعی، ایجاد امید به آینده، تقویت خصائص جوانمردی، ایجاد احساس لیاقت و برتری، ایجاد روابط سالم اجتماعی، کسب احترام و پذیرش اجتماعی، هدفیابی (فرصتهایی که به افراد میآموزد چگونه اهداف خود را تعیین کنند و Functionalism Qusi - Religious Edvardz از راههای پذیرفته شده شدهی اجتماعی به این اهداف برسند) (انورالخولی، 1381: 61؛ نادریان جهرمی، 1384: 115؛ رحمتی، 1382: 168؛ قاسمی، 1388: 111)."