خلاصه ماشینی:
"حال،مجددا برمیگردیم به مطلب مورد اشاره قبلی یعنی اگر بخواهیم در افراد ایجادانگیزش کنیم بایستی نیازهای آنان را تشخیص دهیم و شرایط را به نحوی ترتیب دهیم که فعالیت آنان در محیط سازمانی رافع نیازهایشان باشد یعنی هم کار انجام شود و هم نیاز افراد مرتفع گردد.
لذا مدیران سعی میکنند،برای کارکنان ارزش قائل شوند و به شخصیت آنان احترام بگذارند؛روابط اجتماعی را در محیط کار تسهیل کنند تا گردهماییهایی به وجود آید و کارکنان از اینکه در یک محیط اجتماعی مورد علاقه خود فعالیت دارند لذت برند؛به آنان کارهای مناسب و در سطح فکری نسبتا پیچیده ارجاع کنند تا تمامی قوای ذهنی آنان بکار افتد؛در تصمیمات از کمک فکری و مشارکت آنان استفاده کنند؛حتی الامکان به آنان این فرصت را بدهند که مستقل از مداخله مافوق کار کنند؛حقوق کافی و فضای فیزیکی مناسب برای آنان تعیین کنند؛و پاداشها و تشویقهایی را بکار برند که نشانه قدردانی از زحمات آنان و نشانگر عدالت استخدامی باشد.
چند سوال برای اندیشه بیشتر در زمینهانگیزش: -آیا تمامی نیازهای انسان حقیقی و قابل قبول است یا بخشی از آنها کاذب هستند؟ چگونه میتوانیم نیازهای کاذب را از نیازهای واقعی تمیز دهیم؟ -کدام بخش از نیاز بیشتر مورد قبول دیدگاه مذهبی میباشد؟-آیا ارزشها عامل قویتر از نیازها در ایجادانگیزشاند؟ -ارزشها چگونه پدید میآیند؟ -چه راهها یا روشهای عملی دیگری را، غیراز آنچه در این مقاله آمده است، میتوانیم برای ایجادانگیزش به کار در کارکنان بکار ببریم؟ منابع و مأخذ: 1-قانون استخدام کشوری 2-سیاستها و نظامهایانگیزشی در بخش دولتی جمهوری اسلامی ایران."