چکیده:
خوش نشینان
حسینی ابری سیدحسن*
* دانشگاه اصفهان
جامعه روستایی ایران طی چندین هزار سال مبارزه با عوامل مختلف طبیعی در تامین نیازهای خود از زمین، همواره راهکارهای مناسبی را جستجو کرده تا طی تقسیم کاری نهادینه شده قادر شود با اطمینان به اهداف خویش دست یابد و نیز می کوشیده است خمات مربوط به محیط اقتصادی و فنی خویش را، به طریقی خودجوش نماید. در این مسیر، جامعه خود را به سه بخش : ۱- مقدم،(زارعین) ۲- پشتیبانی، (خدمه یا خوش نشینان روستا) و ۳- ستادی، (ارتباط درون با بیرون) تقسیم کرده، قرنها و نسلها، هرچند با پیشرفتی محدود، به زندگی خود ادامه داده است.
با شروع اصلاحات ارضی، بخشهای آغازی و نهایی، درهم ریخت، خدمه روستا تارومار شدند، ارتباط درون و بیرون ده برهم خورد، و در نتیجه آن، زارع بدون پشتیبان مطمئن و ارتباط درست با بیرون، تنها ماند و رکود روز افزون بر نتیجه کار زراعت مستولی شد.
دولتها در طی این دوران سعی کردند، ماموران خود را جانشین آن دو بخش نمایند. اما تابحال که موفق نبودند.
مقاله کوشیده است تا با بررسی کم و کیف زندگی خوش نشینان (خدمه پشتیبانان محلی تولید روستایی)مشخصات جانشینان متخصص آنان را نیز بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"دکتر سید حسن حسینی ابری دانشگاه اصفهان شماره مقاله:476خوش نشین (به تصویر صفحه مراجعه شود) (به تصویر صفحه مراجعه شود) خلاصه جامعه روستایی ایران طی چندین هزار مبارزه با عوامل مختلف طبیعی در تأمین نیازهای خود از زمین،همواره راهکارهای مناسبی را جستجو کرده تا طی تقسیم کاری نهادینه شده قادر شود با اطمینان به اهداف خویش دست یابد و نیز میکوشیده است خدمات مربوط به محیط اقتصادی و فنی خویش را،به طریقی خودجوش نماید.
نکته مهم؛از مقایسه بین فرهنگ کهن فارسی و برداشتهای جدید از زندگی و جامعه روستانشین ایران چنین برمیآید که هرچه از گذشته به زمان حال پیشآمدهایم،در بین محققین ما شتابزدگی در بکارگیری مفاهیم افزایش یافته است،بهعنوان مثال:واژه شایگان که به تخفیف شایان ذکر شده است و بعضا نیز برای جامعه خوشنشین بکار رفته است،به معنی سزاوار، لایق،در خور و هرچیز خوب آورده شده18اما همین جامعه در ادب متأخر ما به بیکاره،بدون مسئولیت،آفتابنشین و...
5-دکتر کاظم ودیعی که در نوشتههای خود بیشاز دیگران،آنان را به بحث گرفته است، خوشنشینان را طبقه خاصی میداند که تعریف آنها از منطقهای به منطقه دیگر احتمالا تغییر میپذیرد و از طریق خدمت به صاحبان نسق و مالکان و دارندگان حق آب و خاک معاش میگذرانیدهاند و متأسفانه آنان را عملا سربار و زائده جمعیت روستایی دانسته و لقب بیکاره و آفتابنشین را برای آان درست میداند23.
5-آنان تحتتأثیر ناپایداری شغلی خود،میکوشیدند حرفه آموزی را در بین فرزندان خود رواج دهند و برای نیل به این هدف جابجایی مکانی زیادتری از زارعین پر مشغله داشتند و هنگام بازگشت به ده خود،آثاری از فرهنگ جامعه جدید را به همراه میآوردند که برای (38)-جواد صفینژاد،همان منبع،ص 87."