چکیده:
آمال و آرزوهای انسان همواره امیدبخش زندگی و راه آینده بودهاند، چرا که آدمی بدون امید و آرزو قادر به ادامه حیات خویش نیست. این موضوع که جزئی جدانشدنی از زندگی انسان است، در ادبیات نیز نمود پیداکرده است. در نمایشنامه "مرغ دریایی" که آن را شخصیترین اثر چخوف مینامند، ما با قهرمانانی روبهرو هستیم که آرزوها و آرمانهای والایی در سر دارند، آنها بهخوبی از ایدهآلهایشان سخن میگویند و رویای زندگی بهتری را در سر میپرورانند، اما تلاشی برای دستیافتن به خواستهها و اهدافشان نمیکنند. در این اثر، چخوف از یکسو به توصیف انسانهایی میپردازد که توانایی رویارویی با حقیقت زندگی را ندارند و تسلیم سرنوشت میشوند، و از سوی دیگر قهرمانی را توصیف میکند که باوجود تمام رنجها و ناکامیها، از پای نمینشیند و راه خود را به سوی خوشبختی و پیروزی پیدا میکند.
خلاصه ماشینی:
در نمایشنامۀ "مرغ دریایی " که آن را شخصی ترین اثر چخوف می نامند، ما با قهرمانانی روبـه رو هستیم که آرزوها و آرمان های والایی در سر دارند، آنها به خوبی از ایـده آل هایشـان سخن می گویند و رویای زندگی بهتری را در سر مـی پروراننـد، امـا تلاشـی بـرای دست یافتن به خواسته ها و اهدافشان نمی کنند.
در این اثر، چخوف از یـک سـو بـه توصیف انسان هایی می پردازد که توانایی رویارویی با حقیقت زنـدگی را ندارنـد و تسلیم سرنوشت می شوند، و از سوی دیگر قهرمانی را توصیف می کند که بـاوجود تمام رنج ها و ناکامی ها، از پای نمی نشـیند و راه خـود را بـه سـوی خوشـبختی و پیروزی پیدا می کند.
ماکسیم گورکی دربارة قهرمانان "مرغ دریایی " چنـین مـی نویسـد: «بسـیاری از آنهـا آرزوهای زیبایی دربارة یک زندگی ایده آل در دویست سال آینده در سر می پرورانند، و هیچ یک از آنها این پرسش ساده به ذهنش خطور نمی کند که اگر مـا تنهـا بـه رویابـافی مشغول باشیم ، چه کسی این آینده زیبا را خواهد ساخت ؟» (az.
سرانجام ترپلف پی می برد که نه تنها برای همیشه عشق نینا را از دسـت داده ، بلکه خود نیز نتوانسته به آرزوها و خواسته هایش دست پیدا کند و آن کسـی باشـد کـه روزگاری آرزویش را داشت و تمام این عوامل به خودکشـی او مـی انجامـد.