چکیده:
کسب تخصص در زمینه توسعه محصول جدید می تواند بسیاری از سازمانها را در راه رسیدن به موفقیت یاری دهد. اگر سازمانها بتوانند اثربخشی و کارایی خود را در زمینه وارد کردن محصولات جدید به بازار افزایش دهند، می توانند ریشه های کسب وکار خود را در زمین سست بازار، مضاعف کنند و به حیات خود ادامه دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر همکاری واحد بازاریابی و مرکز تحقیق و توسعه سازمان و تاثیر آن بر موفقیت محصول جدید در شرکت های کوچک و متوسط. این تحقیق براساس هدف کاربردی و براساس ماهیت گردآوری داده ها توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارشناسان شرکته ای کوچک و متوسط استان تهران در حوزه صنایع غذایی و آشامیدنی بوده و نمونه
آماری مورد استفاده متشکل از 88 تن از این مدیران و کارشناسان می باشد. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق پرسشنامه توزیع شده در میان این افراد جمع آوری گردیده و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که همکاری دو جانبه میان واحدهای بازاریابی و تحقیق و توسعه در شرکتهای کوچک و متوسط دارای رابطه معناداری با متغیرهای مشتری مداری، رقیب مداری و موفقیت محصول جدید میباشد، اما این متغیر رابطه معناداری با متغیر اثربخشی نوآوری ندارد. همچنین، مشتری مداری این سازمانها دارای رابطه معناداری با دو متغیر موفقیت محصول جدید و اثربخشی نوآوری می باشد. نتایج
همچنین نشان دادند که رقیب مداری این سازمان ها دارای رابطه ای معنادار با دو متغیر اثربخشی نوآوری و موفقیت محصول جدید میب اشد. اما اثربخشی نوآوری رابطه معناداری با موفقیت محصول ندارد. به علاوه نتایج موید نقش های میانجی گر مشتری مداری و رقیب گرایی در رابطه میان همکاری دو جانبه و موفقیت محصول جدید بودند. در مجموع، میتوان از نتایج حاصله اینگونه استنباط نمود که همکاری میان واحدهای کلیدی در شرکت های کوچک و متوسط نقشی اساسی در موفقیت محصولات جدید این شرکت ها در بازار داشته و اتخاذ رویکردهای بازارگرایانه در کنار نوآوری از عوامل تسهیل کننده این نقش می باشند.