چکیده:
این مقاله قصد دارد چگونگی تأثیر ژانر فانتزی بر کارکرد گفتمانی شخصیتهای زن در رمان نوجوان و تمایل یا عدم تمایلشان به هنجارگریزیهای جنسیتی را بررسی کند. بدین منظور دو رمان نوجوان به نامهای بازگشت هرداد نوشته فریبا کلهر و پریانههای لیاسندماریس نوشته طاهره ایبد را مورد بررسی قرار میدهیم. نوجوانان دختر قهرمان این دو رمان هستند و موضوع هر دو رمان پیروز شدن بر نیرویی متافیزیکی و آرام کردن دریاها است. هر اثر فانتزی به هرحال کم و بیش ریشه در دنیای رئال دارد و هرچه ساختار فانتزی اثر با فاصله گیری بیشتر از دنیای رئال بنا گذاشته شود، مجال بیشتری برای شکستن کلیشههای گفتمانی دنیای واقعی به دست میدهد. طبیعی است آثار فانتزی از لحاظ میزان بهرهگیری از تخیل یا تطابق با واقعیت با هم متفاوتند. بنابراین هدف این مقاله مقایسه کارکرد گفتمانی شخصیتهای زن، جایگاه اجتماعی آنها، نسبت میان گفتمان بازنمایی شده در رمان و گفتمان اجتماعی فضای ایران و درنهایت میزان فاصله گیری از دنیای رئال در ساختار فانتزی رمانها و تأثیر آن بر بازتاب موارد ذکر شده است. بدینمنظور از شیوۀ «تحلیل انتقادی گفتمان» براساس متد نورمنفرکلاف استفاده میشود. بررسیها نشان میدهد با وجود هنجارگریزی های جنسیتی در هر دو رمان که تحت تأثیر ژانر فانتزی آثار شکل گرفته است، بازگشت هرداد بهدلیل دنیای فانتزی گستردهتر و عمیقتر از گفتمان اجتماعی معاصر ایران دورتر شده است و شخصیت محوری دختر کمتر تحت تأثیر هنجارهای جنسیتی ایرانی است.
خلاصه ماشینی:
بررسی ها نشان داد با وجود هنجارگریزی های جنسیتی در هر دو رمان که زیر تأثیر ژانر فانتزی آثار شکل گرفته است ، بازگشت هرداد بـه دلیـل دنیـای فـانتزی گسترده تر و عمیق تر، از گفتمان اجتماعی معاصر ایران دورتر شده و شخصیت محوری دختر، کمتر زیر تأثیر هنجارهای جنسیتی ایرانی است .
حتی می توان گفت «رابطـه ی خارجی بین زبان وجامعه وجود ندارد،بلکه رابطه ای داخلی ودیالتیک بین آن هاوجود دارد؛زبان بخشی ازجامعه است وپدیده های زبانی نوع خاصی ازپدیده های اجتمـاعی هستند» (فرکلاف ١، ٢٣:١٩٨٩)که درجریان گفت وگوها یانوشتارها ظهـور مـی کننـد و به ایفای نقش درجامعه می پردازند؛پس به منظور بررسی جنبه ی کنشـگری زبـان ،تنهـا بررسی خود متن کافی نیست ؛زیرا متن «به جای اینکه یـک فرآینـد باشـد، صـرفا یـک محصول است ، محصول فرآیند تولید متن ؛بنابراین ازواژه ی گفتمان استفاده می کنیم تـا به کل فرآیند فعل وانفعالات اجتماعی، ارجاع دهیم که درواقع ،متن فقط بخشی ازآن است » (همان : ٢٤).
اما به نظر می آید نموداین دست کلیشه های جنسیتی دراین رمـان تنهـا محـدود بـه علایق شخصی ثمره می شود ودرحیطه های دیگر نمود ندارد؛ زیرا «اینکه یـک فـرد بـا برخی ازخصوصیات سنتی زنان موافق است ،الزاما به این معنـی نیسـت کـه اوهمـه ی صفات سنتی زنانه راپذیرفته اسـت » (گولومبـورگ و فـی وش ، ١٣٨٤: ٢٩).