چکیده:
یکی از تفکرات انحرافی که از همان صدر اسلام، میان گروه های مختلف جامعه وجود داشته و به نوعی فرهنگ و تمدن اسلامی را با چالش مواجه کرده، تفکری است که نتیجه عملی آن اباحی گری است. شاید بتوان گفت نمود بارز تفکرات اباحی گرایانه در قرون اولیه اسلامی بین مرجئه و غالیان بوده است. مرجئه که ایمان را صرفا امری قلبی و یا حداکثر زبانی می دانستند، به جدایی عمل از ایمان اعتقاد داشتند. طیفی از آنان هیچ گناهی را موجب خروج فرد از دایره ایمان و اسلام نمی دانستند. به همین جهت نتیجه عملی چنین تفکری فرو غلطیدن در دام تفکرات اباحی گرایانه بوده است. غالیان نیز با تاویل های ناروای خویش بعضا به دام اباحی گری افتاده اند و تفکرات اباحی گرایانه را ترویج کرده اند. بررسی منابع تاریخی و روایی نشان می دهد پیشوایان دینی به رد این باور انحرافی پرداخته اند.
خلاصه ماشینی:
"سؤالی پژوهش حاضر این است که نوع مواجهه امامان شیعه^ با باورهای انحرافی و تخریبی اهل اباحه چگونه بوده است؟ بررسی منابع تاریخی و روایی نشان میدهد پیشوایان دینی به رد این باور انحرافی پرداخته و همواره عمل را از لوازم ایمان دیده و با تفکرات اباحیگرایانه مرجئه و غلات به شدت برخورد کردهاند، حتی در مواردی اهل اباحه را لعن کرده و از آنان برائت جستهاند.
در کتابهایی چون تکلیف مداری و اباحیگری نوشته حمیدرضا جوان، 1 گریز از ایمان و گریز از عمل نوشته استاد مطهری، خرقه میآلود نوشته حسن یوسفیان و دل باید پاک باشد نوشته دکتر علی نصیری، جسته و گریخته به مخالفت امامان^ با اهل اباحه اشاره شده است.
4 طبیعتا این سخنان و سفارشات بهمنظور مقابله با دیدگاه ارجاء گونهای بوده که حتی در صدر اسلام نیز در میان اهل کتاب اشعری قمی، المقالات و الفرق، ص 48 و 53؛ نوبختی، فرق الشیعه، ص 94 و 250 ـ 249؛ اشعری، مقالات الاسلامیین، ص 10؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص 235؛ قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج 1، ص 49؛ شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 210؛ حمیری، الحور العین، ص 169؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، ص 521؛ طوسی، الغیبه، ص 399؛ ابناثیر، الکامل، ج 8، ص 28.
امام صادق× در روایت دیگری پس از اینکه سخن یکی از یارانش را درباره عقیده مرجئه شنید که آنان میگویند همان گونه که هر کس در نزد ما کافر باشد در نزد خدا هم کافر است بنابراین مؤمن هم وقتی به ایمانش اقرار کند، در نزد خداوند هم مؤمن است، پس از تعجب از این سخن صدوق، عیون أخبار الرضا×، ج 1، ص 226."