چکیده:
اقتباس سینمایی یکی از شاخههای مطالعات بینارشتهای میباشد که در حوزه پژوهشهای ادبیات تطبیقی تقسیمبندی میشود. نظریهپردازان این حوزه در تعریف اقتباس از یک درگیری بینامتنی طولانیمدت با اثر اقتباسشده سخن میگویند. بنابراین مطالعة اقتباس سینمایی یک مطالعۀ بینامتنی است. از آنجا که در مطالعة بینامتنی،متنفقط به متن نوشتاری محدود نمیشود، میتوان اثر ادبی و فیلم سینمایی اقتباسشده از آن را در قالب نظریة فزونمتنیّت ژرار ژنت که از مهمترین نظریات حوزة بینامتن است تحلیل کرد؛در اینجا اثر ادبی در حکم پیشمتن و اثر سینمایی در حکم بیشمتن بررسی میشود. تحقیق حاضر با این فرض به بحث اقتباس در سینمای ایران توجه کرده و به بررسی یک نمونة بحثبرانگیز در این حوزه پرداخته است: فیلم خاکاثرمسعود کیمیاییکه براساس داستان اوسنه باباسبحان نوشتة محمود دولتآبادیساخته شده است. مطابق نظریة ژنت، گشتارهای رخداده در فرایند اقتباس طبقهبندی شده و در خصوص آنها ارزشداوری شده است. در جمعبندی این نتایج آشکار شده که بیشترین گشتار رخداده در فرایند اقتباس از نوع ارزشگذاریِ مکرر(Revaluation) میباشد. این گشتار نشاندهندة نظام ارزشی ویژة فیلمساز است؛ یعنیکیمیایی در اقتباسهای خود بیش از آنکه جهان ارزشیِ نویسندة داستان را بازتاب دهد، به برجستهکردن ارزشهایی می پردازد که در نظام فکریِ خود او معتبر است.
خلاصه ماشینی:
بررسی برگردان سینمایی داستان اوسنة باباسبحان برمبناینظریة فزونمتنیت ژرار ژنت مهدی ظریفیان سمیرا بامشکی ، عذرا قندهاریون چکیده اقتباس سینمایی یکی از شاخههای مطالعات بینارشتهای است که در حوزة پژوهشهای ادبیات تطبیقی تقسیمبندی میشود.
بهطورکلی، ادبیات تطبیقی از دو دیدگاه به تحقیق دربارة ادبیات با سایر هنرها میپردازد: اول اینکه چگونه داستان یا نمادی مشخص از متن نوشتاری به حوزة هنرهای دیداری وارد میشود که در اینجا پژوهشگر به دنبال کشف فرایند اقتباس است ...
کتاب مجموعهمقالات در نقد و معرفی آثار مسعود کیمیایی، بهکوشش زاون قوکاسیان (1364)، مرجع تقریبا کاملی است که در آن برای هر فیلم جداگانه گردآوری نقدهای سینمایی شده است؛ اما در این کتاب نیز مقالههایی با ساختار تحلیلی و پژوهشی بهچشم نمیخورد.
با ژاندارمها صحبت میکند و آنها را میخرد تا بهنحوی خون صالح را پایمال کند و غلام را نیز از خود میراند؛ یعنی همة کنشها و واکنشهای او بر منطقی زنانه و انسانی بنا شده است و در بستر داستان معنای خود را پیدا میکنند.
7 تحلیل گشتار درواقع، تغییر این شخصیت یکی از اساسیترین وجوه تفاوت و تمایز دنیای فیلم و داستان است و باید آن را در امتداد تغییر ماهوی عادله و غلام بررسی و ارزشگذاری کرد.
تحول او در راستای همان تغییر ماهوی غلام و عادله ارزیابی میشود؛ یعنی همانطورکه تغییرات آنها به فروپاشی تعادل جهان قصه منجر شده، این شخصیت نیز وزن خود را از دست داده و به شخصیتی زائد و معلق بدل شده است.
7 جایگزینی موتور با ماشین (نوع گشتار: دگرارزشی) یکی از عناصر داستان که در فرایند اقتباس دچار تغییر ماهوی شده وسیلة نقلیهای است که بخشی از شخصیت غلام را تشکیل میدهد.