چکیده:
یکی از اسبابی که موجب حق فسخ عقد نکاح میشود، وجود برخی از عیوب در زوجین است که هر یک از زن و شوهر میتوانند از این حق برخوردار باشند و هرگز نمیتوان مرد یا زن را از این حق محروم ساخت ، زیرا هدف از اعطای این حق به زوجین ، دادن فرصت به آن ها برای دفع ضرر از خودشان است که طرفین در این دفع ضرر با هم برابر هستند. فقها، نصوص و قانون مدنی دایره این بیماریها را تنگ کرده و این عیوب را به چند عیب خاص محصور کرده اند، از این رو نگارنده قصد دارد در این مقاله از منظر واقع گرایی به بررسی آن ها بپردازد که آیا عیوب نکاح به موارد برشمرده شده ، منحصر میشود یا میتوان شمار دیگری را بدان افزود؟ بویژه آن که امروزه بیماریهای تازه ای شناخته شده که در گذشته ناشناخته بوده و درمان ناپذیری آن ها نیز تاکنون مسلم دانسته شده است ؛ بنابراین آیا میتوان ابتلای به بیماریهای درمان ناپذیری چون ایدز و سرطان را عیب دانست و در واقع ، آیا دامنه عیوب به این بیماریها نیز تسری مییابد و ابتلا به این دسته از بیماریها موجب فسخ میشود؟
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه باید بر آن بود که عیوب موجب فسخ نکاح ، نه حصری که تمثیلی است و این دیدگاه با اصول و قواعد فقهی و نیز با مقاصد و حکمت شریعت سازگار مینماید و حتی عادلانه تر این است که هر یک از دو زوج با پی بردن به عیب طرف مقابل بتواند از ورود زیان به خود جلوگیری کند و چنان چه این حق به فرد سالم داده نشود، بیگمان زیان به او میرسد که با عدالت و قسطی که در شرع آمده است ، ناسازگاری دارد؛ بنابراین ، فقیهان باید با توجه به تغییر موضوعات راه را بر روی اجتهادهای تازه بگشایند و اجتهادهای گذشته گان را به بوته نقد کشند، نه آن که یافته های آنان را مقدس شمارند، زیرا یافته های گذشته گان و پیشینیان حاصل اجتهادهای آنان و فتواهایی است که صادر کرده اند، نه آن که نص به شمار آید و نقد آن ناروا، پس باید در فهم دین سطحی رفتار نکرد و در آن ژرف اندیشید و همان گونه که گفته شده است ، تفقه باید کرد تا به معنی و روح دستورها پیبرد چیزی که در فقه شیعه کمتر بدان توجه شده است (مطهری، ١٣٨٠: ٨٧)."