چکیده:
روابط سیاسی ایران با کشورهای همسایه در طول تاریخ این کشور از ارزش بالایی برخوردار بوده است. با روی کار آمدن حکومت صفویه رخدادهای مهمی در عرصه روابط خارجی این سلسله با همسایگانش به وجود آمد. از جمله این رویدادها، قراردهای تاریخی بود که بین دولت صفویه و دولت عثمانی به دنبال یک سری
نزاعهای مرزی بسته شد. اهمیت و ارزش این عهدنامدها از آنجا بیشتر آشکار می-شود که مرزهای سیاسی ایران در غرب کشور تا حدودی بر اساس همان عهدنامه-های عصر صفوی به حیات خود ادامه داده است. بنابراین در این تحقیق بر آن هستم که ضمن بررسی این قراردادها، با روش تحلیلی- توصیفی، چرایی بستن این عهدنامههای تاریخی را بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
"در این هنگام عهدنامهی ایران و عثمانی (صلح آماسیه) منعقد و در آن تصریح شده بود که دو کشور باید پناهندگان را تخویل دهند؛ بنابراین شاه تهماسب بایزید و فرزندانش را به ایلچیان سلطان سلیمان تحویل داد و آنان نیز به فرمان سلطان عثمانی، ایشان را مقتول ساختند.
با نگاهی به توافق انجام شده و شرایط سیاسی دولت صفوی تا پیش از صلح در دوران شاه تهماسب، در کنار رخدادهای مربوط به جنگهای بیستسالهی ایران و عثمانی میتوان گفت مواد پیمان آماسیه برای ایران نامساعد نبود.
با توجه به این که تجارت ابریشم سهم مهمی از منابع مالی دولت صفویه را به خود اختصاص داده بود (فوران، 1392، 111) و حمل و نقل این کالا نیز از طریق ایالات غربی و شمال غربی ایران صورت میگرفت، شاه عباس – جدا از مسائل سیاسی- ناگزیر به باز پس گیری این مناطق بود.
در نتیجه شاه عباس اگرچه اهداف سیاسی خود را در برابر دولت عثمانی دنبال میکرد اما برقراری صلح میتوانست عوایدی را برایش به ارمغان بیاورد که چشمپوشی از آن بسیار سخت بود.
نتیجهگیری با توجه به آنچه گفته شد و به دنبال پرسش چرایی بسته شدن عهدنامههای سیاسی ایران و عثمانی در عصر صفویه، باید گفت: بستن این قراردادها برای هر دو حکومت اجتنابناپذیر بود؛ چرا که هر دو حکومت سعی میکردند با ایجاد قراردادهای گوناگون از درگیریهای نظامی بکاهند و با ایجاد صلح و عادی سازی روابط خود، ضمن کاستن از هزینههای گزاف نظامی و ایجاد امنیت نسبی برای کشاورزان و دامداران، رفت و آمد بازرگانان و تاجران که حیات هر دو دولت به رونق کار آنان وابسته بود را تسهیل کنند."