خلاصه ماشینی:
"درواقع،در تنها شعر خود دربارهء طبیعت: کاج و افرا و سر و صنوبر بید گردو و انگور و گیلاس چتری از مهربانی گشودند بر سر سوسن و لاله و یاس اینگونه کنارهم چیدن گلها و گیاهان در این مجموعه،اصلا عمومیت ندارد و جای تعجب و خوشحالی هم هست که در یک مجموعه شعر نوجوان،از نام هیچ حشرهای خبری نیست؛حتی شاپرک و پروانه!عموما شعرهای این مجموعه،به جزئیاتی که در شعرهای کودک و نوجوان معمول است،نمیپردازد و دیدگاه شاعر بیشتر دیدگاهی اخلاقی و معناگراست.
او روان و ساده میسراید: گرچه زود آمده بودیم،ولی در حرم جای نشستن کم بود اما این وسواس را ندارد که در شعر نوجوان از اختیارات شاعری استفاده نکند و ابایی ندارد که مصراع بعدیاش دچار سکته شود: هرکسی با او چیزی میگفت گوییا با همه کس محرم بود یا در بند بعد هم بیت اولش سکته دارد و هم حرف«ز»به جای«از»به کار رفته است: هرکجا رفتیم آنجا پر بود پر زنجوای دل و دست و دعا یک طرف قصهء پر غصهء درد یک طرف ذکر:«غریب الغربا» در سومین شعر از شعرهای این مجموعه،به نام«در مسیر بهاران»،شاعر از بند اول تا بند آخر، در تمام سطرها به توصیف طبیعت میپردازد و بهار را توصیف میکند."