چکیده:
موضوع این نوشتار بررسی ده مجلس اسفزاری است. این اثر از نثرهای خطابی و تعلیمی فارسی از قرن نهم هجری است. کتاب در ده بخش و به شیوة مجلسگویان و بهصورت شفاهی بیان شده است. مریدان و علاقهمندان، آن را برپایة سخنان اسفزاری نوشتهاند یا بهاصطلاح املا کردهاند. نویسنده در این مقاله میکوشد تا این نسخة خطی ارزشمند دورة تیموری را با روش توصیف و تحلیل محتوا معرفی و از زاویة مجلسگویی، متن و ساختار این اثر را بررسی کند؛ همچنین ویژگیهای ممتاز سبکی آن را شرح دهد. از مهمترین یافتههای پژوهش، جنبة آشکار عرفانی اثر است. افزونبر این، سخنور در بیشتر قسمتها آیات و احادیث بسیاری را گواه میگیرد و میکوشد این موضوعات را شرح و تفسیر کند. بیان حکایات مذهبی و عرفانی و اشعار زیبا و سخنان عارفان نیز سبب گیرایی نثر کتاب شده است. سادگی و رعایت اقتضای حال و مقام نیز همهجا منظور اسفزاری بوده است. این نکتهها سبب شده است تا ده مجلس در شمار آثار ممتاز منثور عصر تیموری در بخش نثرهای خطابی جای گیرد.
The subject of the present paper is to investigate the Dah Majles written by Asfazari. This work belongs the ninth century AH, and is part of the Persian and educational prose. The book is spelled out orally in ten sections by the mystical followers and is written by disciples and enthusiasts. In this article, the author has tried to introduce this valuable work of Timurid period by using a descriptive-analytical method of the content to examine the structure and textology of this work from speech viewpoint and to reveal its stylistic features. The most important finding of the research is the outstanding mystical aspect of the work. In addition, the speaker in many cases has brought Quranic verses and many hadiths and tried to explain these issues. Bringing religious and mystical stories, beautiful poetry and austere speech have also attracted the attention of the book's prose. Simplicity and observance of the present requirement have always been of great importance to Asfazari. All these have made this book one of the important works of mystical prose.
خلاصه ماشینی:
"و لیکن بشنو که مولانای رومی و آن مست حضرت قیومی چه میفرماید: شعر: ای با منی پنهان بیا از جان سلامت میکنم تو کعبهای هرجا روم قصد مقامت میکنم» (همان: 8) بیان حکایت، بیتردید در شمار مهمترین عناصر در رکن اصلی مجالس است؛ به قول مولوی خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران (1379: 52) از این روست که سخنوران و مجلسگویان از حکایات کوتاه و بلند و قصههای عبرتآموز کهن در سخنان خود سود میجویند تا با استفاده از قصه، معانی را بهتر به مشتاقان و سزاواران انتقال دهند.
(اسفزاری، بیتا: 7) اسفزاری نسبت به مولانا و غزلیات شمس نظر ویژهای داشته است؛ بهگونهایکه گاه به تضمین غزلی کامل و ابیات بسیار از مولانا توجه کرده است: «پوشیده چون جان میروی اندر میان جان من سرو خرامان منی ای رونق بستان من» (همان: 14) باتوجهبه اینکه اسفزاری خود با تخلص نامی شعر میسرود و مأخذ بسیاری از ابیات در مجالس وی یافت نشد، به نظر میرسد پارهای از این ابیات سرودة خود او باشد که به مناسبت موضوع از آنها بهره برده است و یا اینکه بدون پیشینة قبلی و بهطور ناگهانی بر زبان او جاری شده است: تا صحبت شریف توام دست داده است بر من دری سعادت دولت گشاده است..."