چکیده:
در میان عالمان اسلامی تأکید ابوحامد محمد غزالی بر خودکاوی و خودشناسی در شناخت عوامل و موانع تحقّق فعلِ اخلاقی، برجستگی ویژهای دارد. نظر غزالی دربارۀ اینکه چرا معرفت اخلاقیِ انسان لزوماً به عمل اخلاقی متناسب با آن نمیانجامد به رأی ارسطو نزدیک است که علاوه بر وجود معرفت، غلبه بر ضعف اراده را نیز در اینجا لازم میدانست. غزالی مراحل ششگانهای برای شکلگیری عمل اخلاقی معرفی میکند که برای طی کردن آن لازم است تا افزون بر فراهم آوردن عوامل تحقق فعل اخلاقی، موانع پیشِ پا نیز برداشته شوند. از سخنان غزالی در احیاء علومالدین به پنج مانع میتوان دست یافت. با تحلیل سخن غزالی دربارۀ هر کدام از این موانع - بهویژه شیطان - و نظریۀ او دربارۀ خواطر نیک و بد در درون انسان، میتوان احتمال بسیار داد که او منشأ تمام آنها را درونی میداند، نه وجود عاملی مستقل و خارج از انسان که به نحوی به درون او راه پیدا میکند. پذیرش چنین رأیی تأثیرات مهمی در تلقی، شناخت و معرفی عوامل و موانع اخلاقی و نیز در تربیت اخلاقی انسان دارد و میتواند به صورت رأیی فراگیر، حتی تا بیرون از مرزهای یک دین و مذهب خاص، مطرح شود.
خلاصه ماشینی:
از اين رو، غزالي مهم ترين کتابش - احياء العلوم - را بر پايۀ علم معامله پيريزي ميکند و همواره آن را يکي از عوامل اساسي براي فائق شدن بر موانع تحقق فعل اخلاقي ميداند.
سـپس ، ضمن برشمردن موانع عملي تحقق فعل اخلاقي ، نشـان مي دهيم که غزالي اسـاسـا ضعف اخلاقي انسان را ناشي از عوامل دروني مي داند و اين امر به ويژه دربارە وسـوسـه هاي شـيطان صادق است .
١. اين امور به پيش از ارتکاب گناه مربوط ميشــود، اما در جاي ديگر، ضــمن بحث از اســباب تبديل گناه صــغيره به گناه کبيره ، غزالي از اموري نام ميبرد که پس از ارتکاب گناه صــغيره ممکن اســـت راه را براي ارتکاب گناهان کبيره باز کند و بنابراين مانع عمل اخلاقي شوند (نک : غزالي، ۲۰۰۰، ج ۴، ص ۴۰- ۴۱).
اما چگونه ممکن است انسان از نفس خود فريب بخورد؟ بررسي کامل اين موضوع که امروزه مباحث فراواني را ذيل بحث دربارە امکان يا عدم امکان خودفريبي برانگيخته اســت در اين مجال نميگنجد (براي نمونه ، نک : ٢٠٠١ ,Mele) و در اينجا تنها به رأي غزالي اشاره ميکنيم .
در ميان تمام موانعي که در بالا توضـيح داده شـد، شـيطان بيش از همه در مظان آن اسـت که عاملي بيروني تلقي شــود؛ زيرا به نظر ميرســد به نحوي در درون انســان حضــور پيدا ميکند و با وســوســه مانع تحقق فعل اخلاقي ميشــود، اما از ســخنان غزالي چنين ميتوان برداشــت کرد که شيطان را نيز عاملي دروني در نظر ميگيرد و وسوسه هاي منتسب به او را صرفا «خواطر»ي نفساني ميدانـد که به بدي برميانگيزانند، در برابر خواطر نفســـانياي که به نيکي برميانگيزانند و گفته ميشـود از فرشـتگان سـرچشـمه ميگيرند.