چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی فرایند جامعه پذیری دانشگاهی دانشجویان دوره دکتری بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و بر اساس روش شناسی نظریه زمینه ای و مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 31 نفر از دانشجویان دوره دکتری و 9 نفر از استادان دانشگاه اصفهان صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان دهنده ناکارآمدی و ضعف جریان جامعه پذیری دانشگاهی در مقطع دکتری است. این مسئله متاثر از برخی شرایط علی نظیر ضعف نظام آموزشی و پژوهشی، ضعف جامعه پذیری دانشگاهی استادان و بی کیفیتی تعاملات و همکاریهای علمی میان دانشجویان است. همچنین ضعف فرهنگ علمی جامعه، مسائل مربوط به ساختار و سیاستهای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاه اصفهان از جمله عوامل زمینه ای موثر بر ناکارآمدی جریان جامعه پذیری دانشگاهی محسوب می شود. نظام انگیزشی و ارزشی دانشجو برای حضور در مقطع دکتری شرط مداخله گری است که جریان جامعه پذیری ناکارآمد علمی را تشدید می کند. دانشجویان بر حسب اتخاذ راهبردهای مواجهه با وضعیت موجود، در سه دسته دانشجویان برنامه دار، منفعل و مشروعیت بخش قرار می گیرند. فرار مغزها، استقلال و خودشکوفایی علمی، قناعت و بهره مندی از شرایط موجود، بی انگیزگی علمی، احساس یاس و بی قدرتی و بداخلاقی و بی هنجاری علمی از جمله پیامدهایی است که هر سه دسته از دانشجویان متناسب با راهبرد اتحاذ شده کم و بیش آن را تجربه می کنند.
خلاصه ماشینی:
"ناکارایی فضای دانشگاهی ایران در ایجاد و پرورش هنجارها و تبلور آن در رفتارها و گفتارهای دانشگاهیان ، ناسازگاری و بی ثباتی در فرایند گفت وگو و مذاکره و ضعف در همکاریهای گروهی، نبود انگیزه کافی برای سختکوشی و تحمل مرارتهای علم ، ناکارآمد بودن برنامه های درسی و آموزشی ، مشارکت اندک دانشجویان در سمینارهای داخلی ، آماده نکردن دانشجویان برای اجرای پژوهش ، ضعف روحیه پژوهش و پژوهشگری ، نبود فرهنگ مشارکت و روحیه علم گرایی ، ضعف تعامل علمی دانشجویان با استادان و دانشجویان خارج از کشور، نبود فرهنگ نقد و نقدپذیری در اجتماعات دانشگاهی، گرایش به پیروی از ضد هنجارهای علم ، فردگرایی در آموزش و موفقیت و پیشرفت تحصیلی از جمله مواردی است که در پژوهشها ,Mohseni Tabrizi) Ghazi Tabatabaei & Marjaei, ٢٠١٠; Fazeli, ٢٠٠٨; Ghaneierad, ٢٠٠٧; Godazgar & Alizade Aghdam, ٢٠٠٩; Ghazi Tabatabaii & Vedadhir, ٢٠٠١; (٢٠٠٣ ,Rafipour ;٢٠١٣ ,Hemmati به چشم می خورد.
به دور از سوگیری غیربومی رساله ها، تجربه های زیسته دانشجویان حاکی از آن است که این فرایند کاستیهای بسیاری دارد که بخشی از آن به نظام آموزش عالی (مثل توده ای شدن و پیامدهای خاص آن) بر میگردد، اما بخش عمدهای از مسائل به طور مستقیم به خود استادان دانشگاهی مربوط می شود، مثل چیره دست نبوده و آگاهی نداشتن از موضوعات رساله ها، ضعف در انتقال مفاهیم راهگشا در فرایند راهنمایی ، بی دقتی و نظارت بر روند پیشرفت رساله و ارزیابی صحیح آنها و نگاه ابزاری و منفعت طلبانه به رساله های دکتری."