چکیده:
سفال دوره صفوی بهدلیل حمایت حاکمان، تعاملات فرهنگی فرامنطقهای و پیشینه غنی سفالگری ایران، تکامل زیادی یافت. این سفالینهها در تنگبریهای معماری صفوی نیز نمود یافتهاند. پرسشهای مقاله این است که پرشمارترین فرمهای سفال صفوی در تنگبریها و دلایل بهکارگیری آنها کدام است؟ اهداف این پژوهش، گونهشناسی پرکاربردترین فرمهای تنگبری در کاخهای هشتبهشت و عالیقاپو در اصفهان، بررسی تطبیقی فرم سفال صفوی و تنگبریها و تحلیل علل بهکارگیری فرم سفالینهها در تنگبریهاست. دادهها به روشهای میدانی و اسنادی گردآوری و با شیوه توصیفیـ تطبیقی پردازش و تحلیل شدهاند. بر این اساس، پس از دستهبندی و گونهشناسی فرمهای سفال دوره صفوی، به توصیف این گونههای سفالی و تبیین ویژگیهای شاخص در فرم آنها پرداخته شده، سپس هریک از فرمهای تنگبری در دو بنای مورد مطالعه، با فرمهای سفال دوره صفوی مطابقت داده شده است. بر این اساس، گونهشناسی آرایههای تنگبری صورت گرفته و پرکاربردترین فرمهای سفال در این آرایهها شناسایی شده است. پس از آن، به تحلیل عوامل موثر بر کاربرد و فرم آرایههای تنگبری پرداخته شده و عوامل زیباشناسی، فنی و هنری، گرایشهای اخلاقی، سلایق شخصی و ارتباط این فرمها با ادب فارسی بررسی شده است. از نتایج این پژوهش، معرفی سفالینههای مورد علاقه شاهان صفوی، یعنی صراحیها، قمقمهها و ابریقها و پرکاربردترین فرمهای تنگبری یعنی کوزهها یا خمرههاست. منظومههای صفوی نیز پرکاربردترین سفالینهها را معرفی میکنند. احتمالا برخی تنگبریها نیز از نمونههای فلزی و شیشهای تاثیر پذیرفتهاند. سطوح عمودی دیوارهای عالیقاپو و تقسیمات افقی دیوارهای هشتبهشت، بر فرم تنگبریها تاثیرگذار بوده است. همچنین تنگبریهای حجیمتر که مکانی برای نگهداری سفالینههای نفیس بودهاند، در بخشهای پایینتر اجرا شدهاند. بهنظر میرسد معماران صفوی با آگاهی از نقش تنگبریها در شکستن پژواک صدا، چنین شیوهای را برای تزیین اتاقهای موسیقی و بزم دو بنا برگزیدند. همچنین، علایق و گرایشهای اخلاقی شاهعباس اول و شاهسلیمان اول در نحوه شکلگیری تنگبریها موثر بوده است.
The Indian subcontinent was a satrapy of the Achaemenid Empire، located at the far eastern end of Achaemenid territories. It was the last part of Achaemenid lands taken over by Alexander of Macedon after his invasion. In the meantime، Chandragupta، whether after a battle or by treaty with the successor of Alexander in Asia (Seleucus I Nicator) established some degree of autonomy and founded the Mauryan dynasty. The Capital of this empire was Pataliputra. Following the archaeological excavations in this area in the late nineteenth and early twentieth centuries، there were some evidence indicating the influence of Persian architecture on Mauryan buildings. Dr. David Brainard Spooner who was exploring different parts of Pataliputra، suggested the Persian imprint beyond the impact of Persian architecture. By providing some etymological and field evidence، he presented the theory of “The Zoroastrian Period of Indian History”. He strongly believed that Mauryan kings were originally Persians who brought the Achaemenid legacy to India and subsequently attempted to make a copy of Persepolis in Pataliputra. However، by the evidence offered by Spooner and later excavations، the suggestion of such a broad impact seems inadequate. They only demostrate a typical influence of Persian architecture in Maurian edifices. Data was collected using library research and data analysis was done with an inductive approach.