چکیده:
مارتین پوخنر، منتقد و متفکر معاصر، از چهره های تاثیرگذار در حوزه مطالعات درام مدرن است. تمرکز او بیشتر بر مفاهیم دایجسیس در درام و نمایشنامه های خواندنی بوده است. دستیابی به مختصات و مولفه های درام های دایجتیک از مهمترین دستاوردهای پوخنر در حوزه درام به شمار می رود که می تواند در هر نظام درام نویسی اعمال شود. در پژوهش پیش رو با استفاده از این مولفه ها به بررسی رابطه درام ایرانی بین سال های 1332-1357 با نمایشنامه های خواندنی مدرن غربی پرداخته ایم. بدین منظور ابتدا مفاهیم میمسیس و دایجسیس تشریح شده، سپس رابطه مدرنیسم با تئاتر بیان می شود. از درون این رابطه متناقض به نمایشنامه های خواندنی رسیدیم که محصول تئاتر و درام مدرن است. سپس رابطه درام ایران در سال های 1332 تا 1357 با نمایشنامه های خواندنی مدرن غربی بررسی شده است. این دوره از تاریخ درام ایران به دلایل مختلفی از جمله شکل گیری تئاتر ملی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین شرایط سیاسی اجتماعی جامعه بعد از کودتای 28 مرداد بر کلیت ادبیات ایران و به ویژه تئاتر و درام تاثیراتی گذاشته که بی ربط به شکل گیری نمایشنامه های خواندنی نیست. در پی بررسی این فرضیه، نمایشنامه چشم در برابر چشم (1350) نوشته غلامحسین ساعدی طبق مولفه های پوخنری تحلیل شده تا نشان دهد ساختار درام ایرانی در این دوره بستر مناسبی برای تبلور نمایشنامه های خواندنی است.
Martin Puchner, contemporary German critic, is a prominent figure in modern drama
studies. Achieving certain elements of diegetic dramas is his best accomplishment,
which can be applied for other dramatic systems. In this research we have studied the
relation of Iranian drama of 1332-1357 with closet dramas by using these elements.
In order to do that, first the concepts of mimesis and diegesis are defined. Then we
focused on the relation of modernism with theatre which intrinsically is a mimetic
art. Through this contradiction, we have come to closet dramas which are decoded
by Puchner. Then the relation of Iranian drama of 1332-1357 is discussed with closet
dramas. As national drama generated in this period, it is historically important. Also,
drama was influenced by political conditions of coup d’etat of 28th of Mordad, which
is in relation with the structure of closet dramas. To discuss this assumption, a play
by Saedi is analyzed to show that drama of this period is an appropriate structure for
cultivating closet dramas.