چکیده:
فرهنگ عامّه در معنای وسیع کلمه به تمامی دانشها، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم، عادتها، توانایی ها و اعمالی اطلاق می شود که حاصل ذهن انسانهایی است که در زمان و مکان واحدی در کنار هم زندگی کرده اند و بدان میپرداخته اند. اگر مطالعات و بررسی های دقیق و جدیتری در زمینه ی فرهنگ عامّه صورت گیرد، اطلاعات ارزشمند و مهمی در زمینه های مختلف تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردمی که در یک زمان و در منطقه ی جغرافیایی واحدی کنار هم میزیسته ا ند، بدست خواهد آمد.از آنجا که فرهنگ عامّه در شناساندن فرهنگ و تاریخ مردم یک ناحیه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، بر آن شدیم تا به بررسی عناصر فرهنگ عامّه در سروده های بومی شاعرانی چون ابراهیم منصفی (رامی)، حسن کرمی و صالح سنگبر بپردازیم، و با نشان دادن این عناصر در راستای حفظ فرهنگ عامّه ی این منطقه گامی برداریم.در این مقاله پس از ذکر ابیات، به معنی و صورت آوانگاری آن پرداخته شده و در نهایت عناصر فرهنگ عامّه ی موجود در بیتها استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته است. با بررسی و تامل بر سروده های بومی ابراهیم منصفی (رامی)، حسن کرمی و صالح سنگبر مشخص می شود که این شاعران در حفظ گنجینه ی فولکلور هرمزگان نقش مهمی ایفا کرده اند. به گونه ای که با مطالعه و پژوهش بر آثار آنها اطلاعات فراوان و قابل توجه ی درباره ی زوایای مختلف زندگی و فرهنگ مردمی که در گذشته زندگی می کرده اند، به دست می آید.
خلاصه ماشینی:
با بررسی و تأمل بر سروده های بومی ابراهیم منصفی (رامی )، حسن کرمی و صالح سنگبر مشخص می شود که این شاعران در حفظ گنجینه ی فولکلور هرمزگان نقش مهمی ایفا کرده اند.
در این مقاله پس از بیان هر بیت ، معنی فارسی آن ذکر می شود تا برای افراد غیر بومی و علاقه مند؛ به چنین پژوهش هایی قابل فهم باشد، در مرحلۀ بعد بیت را آوانگاری کرده ایم ، سپس عناصر فرهنگ عاّمه ای را که در بیت هست ، مشخص و با توضیح کامل بیان نموده ایم .
بچه ها نیز از خانواده های خود می خواستند تا هدیه ای فراهم آورند؛ مثلاً وقتی کودکی سورۀ «تبت یدا» را یاد می گرفت ، باید کلوچه یا نانی را به عنوان هدیه می آورد و اگر این کار را نمی کرد، کودک را با این جمله مسخره می - کردند؛ تبت یدا، بی بی ت گدا ٢؛ یعنی مادر بزرگ تو گداست و سوره ای «لم یکن » ؛یعنی حلوا بکن ، که حلوا توسط مادر کودک پخته و برای ملا برده می شد.
مغ بر، کسی که بالای نخل می رود و خوشه های آن را با داس می برَد ؛ هوشگر گیر، کسانی هستند که طناب مخصوصی که به پروند ـ وسیله ای برای بالا رفتن از درخت 19 hušgergir خرما ـُمغ بر وصل است را در دست می گیرند، به این طناب هوشگر٢٠ می گویند.
برای انجام این کار ابتدا با استفاده از شاخه های بلند نخل و طناب مخصوصی که از برگ آن به دست می آید چند س؛وند٢٥ و دوز٢٦ بافته می شود.