چکیده:
بر اساس نظریههای اقتصادی، افزایش نااطمینانی سبب کاهش رشد مخارج مصرفی خانوارها میشود. هدف این تحقیق، مطالعه چگونگی تغییر مخارج مصرفی خانوارها در ایران در اثر افزایش نااطمینانی نسبت به هزینههای دولت است. برای این منظور، با استفاده از دادههای سالانه 91-1357 ابتدا شاخصی برای سنجش نااطمینانی نسبت به هزینههای دولت معرفی شد و سپس اثرات این شاخص بر رفتار مصرفی خانوارها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان میدهد که نااطمینانی نسبت به هزینههای دولت، اثر منفی و معنیداری بر رشد مخارج مصرفی خانوارها دارد. از طرف دیگر، اثرات افزایش نااطمینانی نسبت به هزینههای دولت بر مخارج مصرفی کالاهای بادوام نشان میدهد که بر خلاف نظریههای مرسوم اقتصادی، اثر نااطمینانی نسبت به هزینههای دولت بر رشد مخارج مصرفی کالاهای بادوام مثبت است. به عبارت دیگر، خانوارها در شرایط اقتصاد ایران در صورت افزایش نااطمینانی، با افزایش رشد مخارج مصرفی کالاهای با دوام خود مواجه میشوند. بنابراین، لازم است دولت با ایجاد شفافیت در سیاست های مالی خود، نااطمینانی خانوارها نسبت به این سیاستها را تا حد ممکن کاهش دهند.
Economic theories suggest that increasing uncertainty induces households to reduce the growth of their consumption expenditure. This study aims to examine how to change the consumption expenditure of Iranian households due to uncertainty in government expenditure. To do this، using annual data for 1978-2012، first، a measure for government expenditure uncertainty was introduced، and then its effects on household consumption behavior were analyzed. The results indicate that uncertainty in government expenditure has a negative and significant effect on growth of household consumption expenditure. On the other hand، the effect of government spending uncertainty on consumption expenditure of durable goods is positive. In other words، Iranian households in increasing uncertainty settings face with the growth of consumption spending on durable goods. Thus، the government needs to create transparency in fiscal policy، to reduce policy uncertainty for households as far as possible.
خلاصه ماشینی:
بر اين اساس و در چارچوب اقتصاد ايران، سؤال تحقيق اين است که ارتباط ميان نااطميناني نسبت به هزينههاي دولت )به عنوان يکي از ابزارهاي سياست مالي ( و رفتار مصرفي خانوارها چگونه است؟ پس از مقدمه، در بخش دوم، مباني نظري تحقيق بيان ميشود.
بچمن و همکاران ٩ )2219(, Uncertainty and economic activity: evidence from business survey data, الگوي خودتوضيح برداري )VAR(, افزايش نااطميناني در سياستهاي اقتصادي ، باعث کاهش توليد در دو کشور آلمان و ايالت متحده مي شود؛ اما هيچ تأثيري در مصرف ندارد.
بيکر و همکاران ٢ )2219(, Measuring economic policy uncertainty, الگوي خودتوضيح برداري )VAR(, نااطميناني در سياستهاي اقتصادي ، باعث کاهش مصرف خانوارها مي شود.
نتايج اين مطالعه بر دو بخش استوار است: از يک طرف، نوسانات اقتصاد کلن باعث انحراف مصرف از سطح بلندمدت خود شده و با افزايش سطح پسانداز، ميزان مصرف در دورههاي آينده را نيز تحت تأثير قرار مي دهد.
معرفي مدل کارول )٢٠٠١ ,Carroll( در مطالعه خود در مورد تابع مصرف با و بدون محدوديت هاي نقدينگي ، نشان داد که زماني که نااطميناني معني داري نسبت به درآمد در آينده وجود دارد، رفتار بهينه مصرفکنندگان با استفاده از مدل درآمد دائمي فريدمن )١٩٥٧ ,Friedman( بهتر توضيح داده مي شود.
اين موضوع نشان ميدهد که شاخص عدم اطمينان نسبت به هزينههاي دولت، اثر منفي بر رشد مخارج مصرفي خانوارها داشته است.
نتايج برآورد مدل تحقيق نشان ميدهد افزايش نااطميناني نسبت به هزينههاي دولت باعث کاهش معني دار در رشد مخارج مصرفي خانوارها ميشود.