چکیده:
آیه 106 سوره بقره و آیه 101 سوره نحل، در علوم قرآنی به آیه نسخ معروف اند و تفسیر مشهور، این آیات را به مبحث نسخ احکام ارتباط می دهد. این مقاله در پرتو تصور نگارنده از «آیات الهی» قرآن که برای آن ها کارکردی خداشناختی لحاظ می کند، می کوشد آیات نسخ را در بافت متصل آن ها مورد بازخوانی قرار دهد. بر این اساس، این قطعات قرآنی از متروک شدن آیات اقناعی (ویژه) خبر می دهند و انواع دیگری از آیات را جانشین آن معرفی می کنند. در پرتو این تفسیر، برخی زوایای مبهم این قطعات قرآنی روشن و اشکالات وارد بر تفسیر رایج برطرف می گردد. در ادامه این مقاله به واکاوی اسباب ممنوعیت نزول آیات اقناعی در قرآن می پردازد. در نتیجه این بازخوانی، بعدی از گفتمان های متعارضی آشکار می شود که در دوره اخیر مکی در جریان بوده است و طی آن کشمکشی جدل آمیز میان پیامبر۹ و معارضان بر سر نزول آیات اقناعی برقرار بوده است که در نهایت با واکنش قاطع قرآن چنین امری به کلی مردود اعلام شده است. هم چنین این بررسی تبیین می کند که چرا قرآن کریم درخواست اهل کتاب و مومنان برای نزول آیتی ویژه را درخواستی کفرآمیز تلقی کرده است.
The verse 106 of Surah Al-Baqarah and the verse 101 of Surah An-Nahl are known as abrogated verses، and the well-known interpretation associates these verses to the issue of the abrogation of laws. In light the author’s perception of the “divine verses” that are considered to have theological/theistic functions، this paper makes an attempt to reread the abrogation verses in their contexts. Based on this، these Quranic pieces announce that (special) persuasive verses to have been abandoned and replaced by other kinds of verses. In light of this interpretation، some of the obscure aspects of these Quranic pieces become clear and criticisms levelled at this interpretation are resolved. Next، this paper investigates the reasons for the prohibition of the revelation of persuasive verses in the Quran. As a result of this rereading، one dimension of conflicting discourses was revealed. The discourses which were popular in the late Meccan period during which there was a quarrelsome dispute between the Prophet (PBUH) and his opponents over the revelation of persuasive verses، which was eventually met with the Quran’s decisive reaction that has ruled the revelation of those verses out. Furthermore، this study clarifies why the Holy Quran considers profane the request of the followers of the Quran and believers to reveal a special verse.
خلاصه ماشینی:
"قرآن پیامبر و مؤمنان را از اندیشة خام نزول آیتی از آن گونه که دل خواه مشرکان است باز میدارد و این پندار که همة مردم اهل هدایت شوند را پنداری جاهلانه میشمرد و میفرماید: «و اگر اعراض کردن آنان بر تو گران آمده است، اگر میتوانی نقبی در زمین یا نردبانی در آسمان بجویی تا آیتی برایشان بیاوری [پس چنین کن]و اگر خدا میخواست قطعا آنان را بر هدایت گرد میآورد، پس زنهار از جاهلان مباش ـ تنها کسانی [دعوت تو را] اجابت میکنند که گوش شنوا دارند و مردگان را خداوند [در قیامت] بر خواهد انگیخت، سپس به سوی او بازگردانیده میشوند ـ و گفتند: چرا آیتی از جانب خداوندگارش بر او نازل نشده است؟ بگو: بیتردید خدا قادر است که آیتی فرو فرستد، لیکن بیشتر آنان نمیدانند»، (انعام، آیات 35 ـ 37) لحن قاطع سورة انعام، دیگر کمترین جایی برای این پندار باقی نمیگذارد که شاید آیتی ویژه برای قوم پیامبر نازل شده باشد.
مؤمنانی که احتمالا به تحریک برخی اهل کتاب، از پیامبر۹ درخواست ارائه آیتی ویژه داشتند، در این قطعه قرآنی مورد نکوهش قرار میگیرند، زیرا بنا به کارکرد خداشناسانه آیات، کسی درخواست آیه میکند که در باره خداوند تردیدی داشته باشد، لذا قرآن با لحنی توبیخآمیز میفرماید: «آیا نمیدانی که خداوند بر هر کاری تواناست؟ آیا نمیدانی که پادشاهی آسمانها و زمین از آن خداوند است و شما غیر از او حامی و یاوری ندارید» ؟از این استفهامها بر میآید که درخواست کنندگان آیه، در قدرت خداوند بر انجام چنان اموری تردیدهایی داشتهاند، یا دست کم، قرآن کریم تردید در قدرت و ربوبیت خداوند را ملازم درخواست آیه تلقی میکند، از این رو، این تقاضای قوم پیامبر را همتای درخواست نابخردانه بنیاسرائیل از موسی۷ برای رؤیت آشکار خداوند و درخواستی کفرآمیز قلمداد میکندومی فرماید: «یا آن که میخواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که قبلا از موسی خواسته شد؟ و هر کس کفر را در عوض ایمان برگزیند، مسلما از راه درست گمراه شده است."