چکیده:
در شناخت خداوند، شناخت رابطه ی خدا با مخلوقات و شناخت رابطه ی مخلوقات با خداوند، پاره ای از واژه ها توانایی های زبانی، معنایی، شناختاری و نفس الامری ویژه ای را دارند. یکی از این واژه ها، واژه ی «شیء » است. از یک طرف، این کلمه در شناخت عام بشری واژه ای آشناست و نه فقط بی نیاز از هر تعلیم و اکتساب که هر تعلیم و اکتسابی به درک آن وابسته است. از طرف دیگر، این واژه ی آشنا و فراگیر می تواند بر همه ی موجودات، چه خالق و چه مخلوق، اطلاق شود؛ و نیز می تواند همه ی مخلوقات را به یک سو برد تا از این طریق زمینه ی تمایز احکام آن ها به یک باره آشکار گردد و رابطه ی آن ها با خداوند مشخص شود. در این نوشتار تلاش شده است تا موقعیت این واژه در کتاب خداوند به تحقیق گرفته شود. نشان داده می شود که این واژه در شناخت های مذکور موقعیت ویژه ای را از آن خود کرده است.
In the knowledge of God, knowledge of God's relationship with
creatures and relationship of creatures with God, some words have
linguistic, semantic, cognitive and essential potentials. One of these
words is "Shai". On one hand, this word is known in general human
knowledge, and while it does not need any teaching and acquisition,
any teaching or acquisition is dependent to the understanding of this
word.
On the other hand, this familiar and widespread word can be
applied to all beings, the creator and the creatures; it can also place all
the creatures on one side so that the ground for the distinction between
their decrees would be clarified and their relationship with God
specified. Present paper tries to research the status of this word in the
book of God, and shows that this word has an exceptional status in the
aforementioned cognition and knowledge.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب، قاعده این است که هر چند نکره در سیاق سلبی، به خلاف سیاق ایجابی، افادهی عموم میکند اما موقعیت معنایی کلمهی «شیء» به گونهای است که هر جا باشد از یک عمومیت برخوردار است، به طوری که وقتی در سیاق سلبی وارد قاعدهی مذکور میشود عمومیتی را موجب میشود که شامل همهی عامهاست.
عام اول، عام استغراقی است و عام دوم، عام اطلاقی؛ نیز عمومیت کل و اطلاق شیء هر دو به وضعاند؛ اما عمومیت «شیء» و همهگیر بودن آن به صورت جمعی با کلمهی کل ظاهر میگردد؛ چون کلمهی «شیء» از یک اطلاق مفهومی گسترده برخوردار است عمومیت کلمهی «کل» همهی امور را در گسترهی این ترکیب قرار میدهد.
چه چیزی از جهت دلیل عظیمتر و از جهت شهادت صادقتر است؛ سخن صاحب تفسیر مجمع البیان نشان میدهد که پاسخ این پرسش الله است و در هر حال کلمه شیء بر خداوند اطلاق شده است: «فإن قالوا الله و الا فقل لهم الله شهید بینی و بینکم» (= اگر گفتند الله (که مقصود حاصل شده است و درست گفتهاند) و اگر نگفتند تو بگو الله (چنین است) و او میان من و شما شهادت میدهد...
8. واژهی «شیء» در رابطه با خداوند و مخلوقاتش با در نظر نگرفتن 77 مورد که واژهی شیء به صورت منصوب در کتاب خداوند آمده است، از میان 202 موردی که از کلمهی «شیء» در قرآن استفاده شده است، در بیش از نیمی از آنها، این کلمه با واژهی «کل» ترکیب شده عبارت ترکیبی «کل شیء» را ساخته است."