چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن اینترلوکین-شش در هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موشهای صحرایی نر بود. 24 سر موش نر نژاد ویستار هشت تا دههفتهای بهطور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) آلودگی، ج) تمرین و د) تمرین- آلودگی قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) بهمنظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از ده میکرون استفاده شد. موشهای گروههای آلودگی و تمرین- آلودگی به مدت چهار هفته (پنج روز در هفته، دو ساعت در روز) در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه قرار گرفتند. پس از هر جلسه آلودگی، گروه تمرین– آلودگی به همراه گروه تمرین به اجرای برنامه تمرین هوازی با 50 درصد سرعت بیشینه خود (60 دقیقه در هر جلسه) پرداخته و 24 ساعت پس از آخرین جلسه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از روش ریل تایم-Pcr، بیان ژن اینترلوکین-شش بافتهای هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موشها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تاثیر تمرین و آلودگی از تحلیل واریانس دوطرفه استفاده گردید. هوای آلوده به ذرات کربن سیاه منجر به افزایش معنیداری در بیان ژن اینترلوکین-شش بافتهای هیپوکمپ (0.007=P) و قشر قدامی مغز ( 0.010=P) گردید، بااینوجود تمرین هوازی تاثیر معنیداری بر بیان این ژن نداشت. باوجود عدم معنیداری تاثیر تمرین هوازی بر بیان ژن اینترلوکین-شش نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بیان این ژن در گروههای تمرین و آلودگی- تمرین کمتر از گروه آلودگی بود. بنابراین به نظر میرسد تمرین می¬تواند با کاهش اینترلوکین-شش در مغز اثرات التهاب عصبی ناشی از آلودگی را تعدیل کند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین از یک سو با توجه به افزایش سایتوکاین های پیش التهابی از جمله IL-6 در مواجهه با هوای آلوده در قسمتهای مختلف مغز از جمله هیپوکمپ، قشر قدامی و پیاز بویایی مغز و التهاب و تخریب عصبی مرتبط با آن (6) و از سوی دیگر اثرات ضد التهابی و نروژنزی فعالیت ورزش منظم در مغز بهویژه مناطق هیپوکمپ و قشر مغز که به نظر میرسد با میانجیگری IL-6 صورت میگیرد (37،42)، تحقیق حاضر با فرض اثرگذاری تمرین هوازی و قرارگیری در معرض هوای آلوده و تعامل این دو عامل، به بررسی تأثیر 4 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن IL-6 در بافتهای هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موشهای صحرایی نر در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه پرداخت.
ازآنجاییکه بررسی تحقیقات صورت گرفته در زمینه اثرات آلایندههای هوا بر مغز حاکی از آن است که افزایش IL-6 در این شرایط همراه با افزایش التهاب سیستمیک، التهاب عصبی و آسیب سد خونی- مغزی و افزایش دیگر سایتوکاین های التهابی همچون TNF-α میباشد (30،58) بنابراین به نظر میرسد که افزایش IL-6 در مواجهه با ذرات کربن سیاه اثرات التهابی بر مغز اعمال میکند و درنتیجه کاهش آن طی تمرینات ورزشی در موشهای در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه میتواند تا حدودی در کاهش التهاب عصبی تأثیرگذار باشد.
Long-term air pollution exposure is associated with neuroinflammation, an altered innate immune response, disruption of the blood-brain barrier, ultrafine particulate deposition, and accumulation of amyloid β-42 and α-synuclein in children and young adults."