چکیده:
در این مقاله به نقد و بررسی نسبت ترور و تفکر در آرای ایگلتون، هابرماس، دریدا و چامسکی در کتاب «ترور و تفکر» پرداختیم. کتاب حاضر از آنجهت که حاوی دیدگاههای متفاوت و گاهاً متضادی دربارۀ دو واژۀ بحثبرانگیز در اندیشۀ سیاسی(ترور و تفکر) میباشد، خواننده را در معرض چالش تئوریک دربارۀ یک پدیدۀ واحد(نظیر واقعۀ 11 سپتامبر) قرار میدهد و بدینترتیب، ذهنیت پیچیدهای برای خوانندگان ایجاد میگردد تا درباب پدیدههای پیچیدۀ اجتماعی تأمل بیشتری نمایند. در نقدی کلی تمام دیدگاههای فوق(هر کدام از منظری خاص)، نسبت به تاریخنگاری یک واقعۀ تروریستی با اشکالاتی روبهرو هستند که این مانع برقراری نسبت میان ترور و تفکر و بهتبع آن درک یک پدیده با ابعاد متفاوت آن میگردد که در نقدهای انجامشده تلاش گردیده تا به آن پرداخته شود.
In this article we have dealt with a critique and on the relationship between terror and contemplation based on the Eagleton، Derrida، Chamsky' viewpoints in the book" terror and contemplation". Since the present book is pivoted around different and sometimes opposite viewpoints about a controversial idea in political science( terror and contemplation)، the reader is introduced with a theoretical challenge about a single phenomenon ( such as September 11th event); therefore، a complicated mentality is provided for readers to reflect more on the twisted societal phenomena. In a general criticism، all of the above_mentioned viewpoints about a historiograghy of a terrorist event ( each one from a specific perspective) have their own defects، and this has been acting as a block against making a comparison between terror and contemplation and consequently، having an understanding of a phenomenon with different dimensions that in the critiques that has been made we have tried to deal with them.
خلاصه ماشینی:
در نقـدی کلـی تمـام دیدگاه های فوق (هر کدام از منظری خاص )، نسبت به تاریخ نگاری یک واقعـۀ تروریسـتی با اشکالاتی روبه رو هستند که این مانع برقراری نسبت میان ترور و تفکر و به تبـع آن درک یک پدیده با ابعاد متفاوت آن میگردد که در نقدهای انجام شده تـلاش گردیـده تـا بـه آن پرداخته شود.
موضوع این گفت وگوها که توسط جیووانـا بـورادوری (Giovanna Borradori) اسـتاد فلسـفه ی دانشـگاه «واسـار» (Vassar College) در نیویورک صورت گرفته است ، ارائۀ تحلیلی از ١١ سپتامبر اسـت تـا از طریـق آن بتـوان بـه بازنگری انتقادی از اعتبار و صحت طرح ها و ایده های روشنگری دست یافت .
در این بخش ایگلتون ، تروریسم را پدیده ای نوظهور که در مقام نوعی عقیده / کـنش سیاسـی – و نـه بـه مثابۀ شکلی از بروز خشم آنی- پدیده ای است به غایت متأخر و نوبنیـاد کـه اولـین بـار در انقلاب فرانسه در روشنایی روز دیده شد؛ و ادموند برک (Edmund Burke) اولین کسی بوده که برای توصیف شوالیه های انگلیسی که مخالف انقلاب فرانسه بودند، آن را بـه کـار بـرده است .
هابرماس بیان میدارد که از زمان ١١ سپتامبر به این سو، در پرتو این پدیدٔە خشونت آمیز، دربارٔە مفهوم کلی «کنش ارتباطی» کـه در نظریـۀ خود بسط دادم اغلب مورد پرسش قرار گرفته ام که آیا تبدیل به امری شرم آور نشـده اسـت .
بـه بیـان دیگر، تنها در زندگی و نسبت برقرار کردن با رخـداد اسـت کـه امکـان فهـم رخـداد و یـا گشودگی آینده وجود دارد، در غیر این صورت با استعلای رخداد و آینده مواجه میشویم .