چکیده:
از نگاه اسلام نابرابری رفاه تنها زمانی قابل قبول است که ناشی از تبعیض نباشد و حق فقرا در اغنیا محفوظ بماند، اما در اقتصاد متعارف نابرابری کارا تنها ناشی از تفاوت سرمایه انسانی است. در این راستا مطالعه حاضر با استفاده از دادههای بودجه ـ خانوار مرکز آمار برای دوره زمانی 1384 تا 1393 و کاربست مدل تجزیه اکساکا بلیندر و ماچادو متا به اندازهگیری نابرابری رفاهی در ایران میپردازد. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که بیش از 90 درصد از نابرابری رفاهی بین دهکهای بالا و پایین درآمدی از نگاه اقتصاد اسلامی و متعارف کارا است، اما سهم فقرا از درآمد ثروتمندان غیرقابل چشمپوشی است طوری که این سهم در سال 1388 بالاترین و در سال 1390 تا 1393 افزایشی بوده است. بهطور کلی نابرابری کارا در اسلام کمتر از اقتصاد متعارف است و این به دلیل توجه به مستمندان در اقتصاد اسلامی است، بنابراین عملی نمودن اصول اقتصاد اسلامی میتواند زمینه کاهش نابرابری را فراهم نماید.
From the perspective of Islamic basic, welfare inequality is only acceptable when it is not due to discrimination and considered the share of poor people in rich wealth. but in the conventional economy, effective inequality is only due to the difference in human capital. The study by using the micro-level Households’ Income and Expenditures surveys data from Statistics center of Iran over 2005 to 2014 and applying Machado-Mata and Oaxaca-Blinder decomposition measures welfare inequality according Islamic and conventional Economics. The results of the study shows more than 90 percent of the welfare inequality between the top and bottom deciles of income distribution in both Islamic and conventional economic is efficient. But the share of poor people of rich income is considerable, so that in 2008 has highest share and over 2010-2014 has been increased. In general, because of the attention of the rich to the poor in Islamic economics, effective inequality in Islamic economics is less than conventional economics. Therefore implementation of the principles of Islamic economics can provide a basis for reducing inequality.
خلاصه ماشینی:
نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که بیش از ٩٠ درصد از نابرابری رفاهی بین دهک های بالا و پایین درآمدی از نگاه اقتصاد اسلامی و متعارف کارا است ، اما سهم فقرا از درآمد ثروتمندان غیرقابل چشم پوشی است طوری که این سهم در سال ١٣٨٨ بالاترین و در سال ١٣٩٠ تا ١٣٩٣ افزایشی بوده است .
تجزیه اکساکا ـ بلیندر نتایج حاصل از تجزیه اکساکا ـ بلیندر در اقتصاد متعارف در نمودار (١) نشان میدهد که در طول دوره مورد مطالعه نابرابری بین گروه دارای درآمد بالا و درآمد پایین تا سال ١٣٩٢ کاهش یافته و در سال ١٣٩٣ رو به افزایش بوده است ، براساس تئوری بیکر سهم نابرابری ناشی از سرمایه انسانی در ایجاد تفاوت بیش از سهم تبعیض بوده و این بر کارا بودن تفاوتها دلالت دارد، اما نابرابری ناشی از تبعیض به نفع نیروی کار دارای درآمد بالا است ، که یکی از دلایل آن وجود بازارهای مبتنی بر سود و رانت است که باعث شده افراد در دهک های بالای بدون داشتن سرمایه انسانی بالا دارای عایدی بالاتری نسبت به دهک های پایین باشند.
Machado,J and Mata, J, (2005), "counterfactual decomposition of changes in wage distribution using quantile regression", Journal of Applied Econometrics, Vol 20, pp 445-465 Matita,M and chirwa, E (2009), "Rural-Urban Welfare Inequalities in Malawi: Evidence from a Decomposition Analysis".
(1974), "Inequality Measures, Prices and Household Composition, Review of Economics Studies", Oxford University Press, Vol. 41(4), pp 493-504 Nguyen.
The study by using the micro-level Households’ Income and Expenditures surveys data from Statistics center of Iran over 2005 to 2014 and applying Machado-Mata and Oaxaca-Blinder decomposition measures welfare inequality according Islamic and conventional Economics.