خلاصه ماشینی:
"این مقاله، ساختار معنایی- تحلیلی خود را بر بنیادهای مفهومی اصطلاحات «آیین»(14)، «سرمشق»(15)، «رویکرد»(16)، «الگو»(17) و «روش»(18)، بنا کرده است و بر این امر تأکید میکند، که هر کدام از اندیشمندان ارتباطی در طول تاریخ شکلگیری این حوزه بر مبنای این پنج اصطلاح، تفکرشان را شکل دادهاند.
بنابراین، در مقالهای که در پیش روی دارید نویسنده با طرح موارد فوق کوشیده است تا به سوءالات ذیل در قالب ادبیات نظری موجود نیز پاسخ گوید: 1-ساختار معنایی- تحلیلی بستر «مطالعات ارتباطی» بر چه نوع بنیادهای مفهومی استوار است؟ 2- سیر تدریجی نظریههای ارتباطی برآمده از «رسانهپژوهی» چه دورههایی را دربر میگیرد؟ 3- «مکاتب علمی، انتقادی- تحلیلی» علم ارتباطات چگونه پدید آمدند؟ چه مزایا و معایبی داشتند؟ و بر میزان جهتدهی «تحقیقات ارتباطی» چه تأثیری گذاشتند؟ 4-«چهرههای کلیدی مطالعات ارتباطی» بر فرایند شکلگیری این علم چه تأثیراتی گذاردند؟ 5-درک «ریشههای تاریخی» تحقیق در علم ارتباطات چه کمکهایی به پژوهندگان این حوزه میکند؟ 1- خاستگاه تحقیق در علم ارتباطات میتوان اذعان کرد، که خاستگاههای بنیادین ارتباط پژوهی، یک سرگذشت چند مرحلهای دارد، که در هر بخش آن رویدادهای خاصی که برآیند شرایط زمانی- مکانی مربوطه است، تأثیرات محیطی- فرهنگی، اجتماعی- اقتصادی و سیاسی- حقوقی آن را پدید آورده و موجبات گسترش طرز تلقیهای متفاوتی در میان مورخان علوم ارتباطی، شده است «چافی و هوچهیمر(37) 1985؛ سزتیروم(38)، 1982؛ راولند 1983؛ وارتلا و ریویس1985).
اگر ما ساختار معنایی- تحلیلی بستر «مطالعات ارتباطی» را بر بنیادهای مفهومی پنجگانه ذکر شده، استوار سازیم و آن را برای درک بهتر در جدولی رابطهای قرار دهیم، به تاریخ بلند مدت رویدادهای غیرمترقبه و کوشش نظاممند اندیشمندان ارتباطی در عرصه فعالیتهای علمی، نزدیک شدهایم(جدول1-1)."