چکیده:
گفتار و رفتار ابوسعید ابوالخیر (357ـ440ق) چکیده آموزههای تصوف و عرفان ایرانی و اسلامی در دوران زرین این پدیده روحانی و فرهنگی بوده است. این مقاله به ساختار و عامل پویایی شخصیت انسان در دیدگاه شیخ ابوسعید ابوالخیر میپردازد آنچه شیخ ابو سعید ساختار شخصیت انسانی میداند «شدن و به عبارتی «جریان داشتن» است. طبق تفکرات ابوسعید، حرکت و پیشروی به خودی خود عین ذات بشر است و نیازی به هیچ نوع محرک یا انگیزهای ندارد؛ این ماهیت حرکت و جهت آن است که باید تبیین گردد و آنچه که تعیینکننده این عناصر است، اهداف و الگوهای کوچک یا بزرگی میباشد که انسان جذبش میشود و دامنه رشدش به تناسب همان الگو محدود یا گسترده میگردد.
خلاصه ماشینی:
طبق تفکرات ابوسعید، حرکت و پیش روی به خودی خود عین ذات بشر است و نیازی به هیچ نوع محرک یا انگیزه ای ندارد؛ این ماهیت حرکت و جهت آن است که باید تبیین گردد و آنچه که تعیین کننده این عناصر است ، اهداف و الگوهای کوچک یا بزرگی میباشد که انسان جذبش می شود و دامنه رشدش به تناسب همان الگو محدود یا گسترده می گردد.
ازاین رو، در این مقاله با نگاهی روان شناختی و ادیبانه ، به تحلیل و تفسیر اندک میراثی که از گفتار و کردار شیخ ابوسعید ابوالخیر مانده است پرداخته میشود، باشد که بتوان مولفه های اساسی شخصیت انسان را از نقطه نظر وی دریافت و چه بسا به یک نظریه مستقل شخصیت که از قلب عرفان ایرانی و اسلامی بیرون آمده است دست یافت .
ازاین رو در این مقاله با نگاهی روان شناختی و ادیبانه ، به تحلیل و تفسیر اندک میراثی که از گفتار و کردار شیخ ابوسعید ابوالخیر مانده است ، پرداخته می شود، باشد که بتوان مؤلفه های اساسی شخصیت انسان را از نظر وی دریافت ، و چه بسا به یک نظریه مستقل شخصیت که از قلب عرفان ایرانی و اسلامی بیرون آمده است ، دست یافت .
بیشتر نظریه پردازان حوزه شخصیت ، ساختار شخصیت را یا بر مبنای نیازهای انسان توجیه می کنند یا بر مبنای صفات ؛ اما شیخ ابوسعید در آموزه هایش برای هیچ کدام از مؤلفه های صفت یا نیاز اهمیت خاصی قائل نشده است .