چکیده:
هدف از این پژوهش مشخص نمودن میزان پیشرفت درمان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی از طریق آموزش به خانوادهها در راستای اصلاح افکار، باورها و نگرش های نادرست نسبت به این دسته از بیماران و افزایش اطلاعات آنان در برخورد صحیح و توقع درست از آنان است. روش تحقیق نیمه تجربی و متغیر مستقل 6 جلسه آموزش شناختی به خانواده افراد اسکیزوفرنیک و متغیر وابسته میزان پیشرفت درمان این بیماران بوده است.جامعه آماری این پژوهش افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانواده آنان در شهرستان نجفآباد در سال 1384 بودند.
نمونه تحقیق 30 فرد اسکیزوفرنیک (به تشخیص پزشک متخصص) و خانواده های آنان بودند که به شیوه تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار تحقیق، مقیاس سنجش علائم مثبت و منفی اسکیزوفرنیا (تست پنس) بود. آلفای کرونباخ این تست 8/0 برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش شناختی به خانوادهها در پیشرفت درمان مبتلایان به اسکیزوفرنی موثر بوده است (01/0>P). هم چنین ابعاد شناختی یعنی افزایش اطلاعات و ارتقاء سطح آگاهی خانوادهها، اصلاح افکار، باورها و نگرش نادرست نسبت به این دسته از افراد در پیشرفت درمان آنان موثر بوده است (01/0>P).
خلاصه ماشینی:
تأثير آموزش شناختي به خانوادهها در پيشرفت درمان بيماران مبتلا به اسکيزوفرني The Effects of Family Cognitive Training on Improving the Treatment of Schizophrenic Patients الهام شکرانه .
Ahmadi, Ph. D دانشيار گروه مشاوره دانشگاه اصفهان چکيده : هدف از اين پژوهش مشخص نمودن ميزان پيشرفت درمان افراد مبتلا به اسکيزوفرني از طريق آموزش به خانوادهها در راستاي اصلاح افکار، باورها و نگرشهاي نادرست نسبت به اين دسته از بيماران و افزايش اطلاعات آنان در برخورد صحيح و توقع درست از آنان است .
فصلنامه خانواده پژوهي/ سال پنجم / شماره ۱۷/ بهار ۲۴/۱۳۸۸/ ٢٤ جدول ٣: تحليل کواريانس متغيرهاي مربوط به تأثير آموزش شناختي خانوادهها بر پيشرفت درمان بيماران مبتلا به اسکيزوفرني (به تصویر صفحه مراجعه شود) براساس جدول ٣، F بدست آمده در متغيرهاي سن ، جنس و تحصيلات در سطح اطمينان ٠/٠٥ و ٠/٠١ معنادار نبوده است .
نتايج اين تحقيق با پژوهش لف و همکاران (١٩٧٧)، هوگارتي و همکاران (به نقل از هادوک و اسليد، ترجمه پورشريفي و علي لو، ١٣٧٨) و قاسمي (١٣٧٧) نيز همسو است و به اين نکته تأکيد دارد که آموزش به خانوادهها تنها براي جلوگيري از عود بيماري و کاهش علامت ها در بيمار محدود نمي شود بلکه جو حاکم بر خانواده تغيير مي يابد و اعضاي خانواده از چگونگي برقراري يک ارتباط صحيح و منطقي آگاهي پيدا مي کنند و با نگرش مناسب تري در شرايط بحراني در خانواده نسبت به حل مشکل ايجاد شده، اقدام خواهند نمود.