چکیده:
پرسشی بنیادین و ناگزیر در شاهنامه شناسی، این است: «چرا برجسته ترین چهره ها، پهلوانان و پادشاهان نامدار، در شاهنامه از پیوندها و پیمان هایی ناساز در زناشویی برمی آیند و از مادرانی می زایند که پیوکانی (- عروسان) پادینه (- ضد؛ ناساز)اند و نیرانی و گاه فراتر از آن؟» برجسته ترین این چهره ها، در میان پهلوانان، رستم، جهان پهلوان شاهنامه است و در میان پادشاهان، کیخسرو، پادشاه برین و آرمانی شاهنامه. خداوند این خامه خواهد کوشید که پاسخی ژرف کاوانه و پدیدارشناختی بدین پرسش بدهد.
خلاصه ماشینی:
از آن است که چون منوچهرشاه را از دلباختگی زال به رودابه آگاهی میدهند، او سخت ناساز و ناهمداستان با پیوند این ناهمالان گشته همال، میگوید: نباید که بر خیره، از عشق زالچو از دخت مهراب و از پور سامبه یکسو نه از گوهر ما بودوگر تاب گیرد سوی مادرشکند شهر ایران پر آشوب و رنج همال سرافگنده گردد همالبرآید یکی تیغ تیز از نیامچو تریاک با زهر همتا بودز گفت بد آگنده گردد سرشبدو بازگردد مگر تاج و گنج!(EndNote No="32" Text=") نامۀ باستان، نوشتۀ نگارنده، انتشارات سمت، ج1، بیتهای 2987 تا 2991.
پرسشی دیگر ناگزیر و ناب این است: «چرا این شهریار شگرف شگفتیانگیز، پاک از مام میزاید؟» پاسخ آن نیز این: زیرا پدر او سیاوش، پیش از زادن او، کنو و بهای آمیختگی را با مرگ اندوهبار و جانشکار خویش، برتافته است و پرداختهاست: زیرا کیخسرو بندهشن گمگشتهاش را، در جهان آمیختۀ آلودۀ گومچشن که پهنۀ ستیز ناسازهاست، فرادست آوردهاست و یافتهاست یا به گفتۀ درویشان دلریش فرخندهکیش و نهانگرایان از بند رهای راز آشنای به مرگ در زندگی یا مرگ آگاهانۀ بخواست که آن را مرگ سبز میتوانیم نامید، راه بردهاست.
(EndNote No="37" Text=") دوگانهگرایی ایرانی و بازتاب آن را در جفتهای ناساز و هنباز یا برآویخته و درآمیخته در جهان رزمنامهای و حماسی، در آشکارترین و استوارترین نمود و پدیدار این بازتاب را، تنها در ستیز و آویز ایرانیان و تورانیان در شاهنامه میتوانیم یافت.
ازاینروی، میتوانیم بر آن بود که نمود و کارکرد گهگاهی سهگانگی بهجای دوگانگی در شاهنامه که جهان ایرانی، در سوی و روی و رنگ و ریخت رزمنامهای و حماسیاش، بهگستردگی بازتافتهاست، به همین نکتۀ نغز بازمیگردد که در این نامۀ نامی گرامی، چهرهها و رخدادها همواره دوگانه و سیاه و سپید نیستند و گهگاه رخداد و چهرهای سومین نیز بدین دو افزوده میآید که خاکستری است.