چکیده:
یک سال پس از تاسیس رژیم سعودی، در سال 1933، ریاض و واشنگتن اتحاد سنتی و استراتژیکی بین خود ایجاد کردند. این رابطه اتحاد، تاکنون (2018) با نوساناتی ادامه داشته است. از سوی دیگر، با توجه به تغییرات احتمالی سیاست خارجی خاورمیانهای ایالات متحده در دوره اوباما و ترامپ، کاهش وابستگی واشنگتن به نفت عربستان و تغییر مرکز ثقل سیاسی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، آینده روابط دو کشور یکی از موضوعات مورد توجه محافل سیاسی است. هدف مقاله، توضیح، تفسیر و تحلیل آیندة اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا و پاسخ به این سوال است که آیندة بازیگری عربستان در خاورمیانه در پرتو روابط رژیم سعودی و ایالات متحده آمریکا در سالهای زمامداری ترامپ، به فرض دو دورهای بودن، چگونه قابل ارزیابی است؟ فرضیه قابل طرح این است که سیاست خارجی آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ، کمتر دغدغههای حقوق بشری و دمکراتیک دارد و از سوی دیگر، عربستان هم عملا در راستای استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه عمل میکند. از اینرو، اتحاد استراتژیک ریاض-واشنگتن با تقبل هزینه بیشتر از سوی ریاض کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. همچنین در خوشبینانهترین حالت، عربستان تا حدی که منابع اقتصادی و قابلیتهای آن به او اجازه دهد، نقش شیر منطقهای پیرو شیر بزرگ (آمریکا) و استراتژی دولت چرخشی را ایفا خواهد کرد که هدفاش مهار قدرتهای منطقهای مانند ایران خواهد بود. نویسندگان با مبنا قرار دادن نظریه موازنه منافع[1] رندال شولر[2] و با استفاده از روش سناریونویسی، در صدد بررسی سناریوهای آینده اتحاد این دو کشور و بازیگری عربستان در خاورمیانه برآمدهاند
خلاصه ماشینی:
1 Charles Glaser 2 Rosemary Kelanic مهم تر از اين مسئله ، اين گمانه مط رح بوده است که با توجه به خودکفا شدن ايالات متحده آمريکا در بازار انرژي و کاهش وابستگي به نفت عربستان )خصوصا از سال ٢٠١٦ به بعد(، نفت ديگر انگيزه اي قوي براي ايالات متحده آمريکا در راستاي حفاظ ت و حمايت از متحد خود، يعني عربستان سعودي محسوب نميشود؛ اما پس از روي کار آمدن ترامپ به عنوان رئيس جمهور جديد ايالات متحده آمريکا در سال ٢٠١٧، دو کشور بار ديگر در صدد تعميق روابط خود برآمدند؛ به ط وريکه هم زمان با سفر ترامپ به عربستان سعودي )٢٠١٧(، يک قرارداد تسليحاتي به ارزش ١١٠ ميليارد دلار بين ط رفين به امضا رسيد.
هدف اوليه اين مقاله ، توضيح و تفسير آينده بازيگري عربستان در خاورميانه در پرتو روابط رژيم سعودي و ايالات متحده آمريکا در سال هاي زمام داري ترامپ ، به فرض دو دوره اي بودن رياست جمهوري وي است .
اين دولت هاي چرخشي در رابط ه با 1 swing states منافع خود بسيار انعط اف پذير عمل ميکنند و ميتوانند به صورت هم زمان ، ارتباط ات خود را با ط رفداران حفظ وضع موجود و تجديدنظ رط لب ها حفظ کنند )٢-٢٠١٦:١ ,Kausch(.
بر اساس اين سناريو، ميتوان اين گونه اذعان کرد که اگر در آينده به دليل تغيير معادلات سياسي و اقتصادي، عربستان سعودي از ايالات متحده آمريکا در تأمين امنيت خود نااميد شود ممکن است به سياست هاي دول چرخشي متوسل شود.