چکیده:
امروزه، با توجه به سرعت تغییرات ارزشی و هنجاری، شاهد پدید آمدن نسلی نو از دختران در جامعه چند فرهنگی ایران هستیم. تفاوتهای بین نسلی را میتوان آشکارا در قالب شیوههای نوین زندگی، محدودههای انتخاب و آرمانها و اهداف نوین دختران در مقایسه با مادرانشان یافت. نگارندگان در این پژوهش با رویکرد کیفی به واکاوی ایدهآلهای ذهنی، تجربیات و باورهای دو نسل متفاوت از زنان در تهران معاصر میپردازند. نسل زنانی با تحصیلات دانشگاهی و نسل مادرانشان که در مقایسه، از سطوح تحصیلی پایینتری برخوردار بودهاند. تنوع و تکثر مسیرهایی که پیش روی دختران در ذهنشان ترسیمشده و یا در جریان زندگی و تجربیات زیستهشان متبلور می شوند و خود را در چارچوب تفاوتهای بین نسلی بازمینمایاند، یافته اصلی این تحقیق است. در جریان مصاحبههای عمیق نیمه ساختیافته، جمعیت نمونه هدفمندی از دختران که دارای ویژگی ورود به عرصه تحصیلات تکمیلی در رشتههای متنوع بودهاند و انجام مصاحبه با مادران همان نسل را انتخاب کرده ایم. یافتههای تحقیق بیانگر شواهدی از بروز تفاوتهای قابل لمس در حیطه تعریف نقش، هویت پذیری، انگیزه فعالیت و کار، معیارهای همسرگزینی، انتظار از نقشهای زناشویی و آمانگرایی و مسئولیتپذیری میان دو نسل متوالی زنان در تهران است.
خلاصه ماشینی:
تفاوت میان تحصیلات زنان دو نسل موجب ایجاد فاصلهای بین دختران دارای تحصیلات عالی با مادران خود که فاقد این سطح از تحصیلات هستند، میشود که در این تحقیق به عنوان عاملی تعیین کننده برای شناسایی فاصله نسلی و نمود آن در شئون مختلف زندگی دو نسل از زنان، دختران و مادرانشان در نظر گرفته شده است؛ فاصلهای که میان ارزشهای یک نسل و نسل دیگر به چشم می آید.
حسرت ها و آرزوهای فروخورده در پرسش از ارزشهای مادران و دختران و آنچه در پی آن هستند و یا آنچه همیشه در حسرتش بودند، مادران شرکتکننده خود را در حسرت ادامه تحصیل میدیدند؛ همانگونه که مادر یک دختر 26 ساله اشاره کرد: ʺمن دوست داشتم درس بخوانم، اما این مورد تایید خانوادهام نبود.
شخصیت وابسته زن سنتی به خانواده، موجب میشود وی هنگام ارائه تعریفی از هویت خویش، خود را با خانواده و فرزندان خود تعریف کند، اما در زنان امروزی استقلال فکری و عملی و افزایش حیطههای فعالیت باعث میشود که خود را با اموری غیر از خانواده همچون: رسیدگی به خود، کار و تنوع علائق که از ویژگیهای برجسته جامعه مدرن است، بازنمایی کنند.
همچنین، انتظاراتی که زنان در جامعه امروزی از زن ایده آل در جامعه داشتند با مادران متفاوت بود؛ درحالیکه مادران ʺزن ایده آلʺ را محدود به خانه و خانواده خود میدانستند، دختران زن ایده آل را فردی دارای استقلال مالی و ذهنی تعریف میکردند- این امر انگیزه کار و فعالیت مستقل را در آنان تقویت میکرد.
این امر موجب میشود که با گسترش کار و فعالیت اقتصادی- که ناشی از افزایش تحصیلات در زنان است- استقلال زنان نیز بیشتر شود و معیارهای آنان برای ازدواج تغییر کند.