چکیده:
سیمین دانشور در ادبیات داستانی ایران جایگاه ارجمندی دارد. او در آثارش به عموم گونههای ادبیات پرداختهاست. چگونگی کاربست گونۀ ادبیات پایداری در داستانهای این بانوی نویسنده و تحلیل آنها بر اساس جستارهای کهنالگویی، ظرفیت موضوعی یک پژوهش دانشگاهی را دارد؛ از طرفی تاکنون آثار داستانی دانشور، از این منظر مورد واکاوی قرار نگرفتهاست. با توجه به جایگاه کارل گوستاو یونگ در روانشناسی اعماق، پس از نمونهیابی، مبانی تحلیلی تحقیق بر پایۀ آرای این روانشناس استوار گردید. چون موضوع پژوهش، بینارشتهای (ادبیات و روانشناسی) است، پیش از ورود به بحث به قدر ضرور، زندگی و آثار داستانی دانشور و نظریات یونگ تبیینگردید تا به درک مفاهیم کمک کند. یافتههای پژوهش، اعتنامندی نویسنده به ادبیات پایداری با زمینههای کهنالگویی و کاربست ویژۀ آن را در رمان سووشون آشکار مینماید و مشخص میکند که بنمایۀ این رمان بر پایۀ ادبیات پایداری است.
Simin daneshvar has a prominent place in Persian fictional literature. The way of the Application of resistance literature in the stories and novels of this female author and their analysis based on archetypical themes can be a subject of an academic study. On the other hand, Daneshvar’s fictional works have never been analyzed from this perspective. after sampling, the analytical foundations of the research were based on the ideas of Carl Gustave Jung due to his position in depths psychology. Since the subject of this research is interdisciplinary (literature and psychology), before starting the discussion, her life and her works of fiction and Jung’s viewpoints were explained as much as necessary to help understand the concepts. The findings of the study reflected the author’s dedication to resistance literature with archetypical backgrounds and its special application in the novel ‘Sovashun’ and revealed that this novel was based on resistance literature
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر، بنا بر اهمیت و ویژگیهای پیش گفت و بر پایۀ ضرورت های واکاوی ادبیات پایداری از منظر کهن الگویی، با رویکرد به روانشناسی اعماق (نوعی روانشناسی که به کلیۀ عوامل دخیل در تکوین شخصیت انسان می پردازد) (مورنو، ١٣٩٣: ١) و با تکیه و تأکید بر نظریات کارل گوستاو یونگ (روانشناس نامدار سوئیسی)، به روش پژوهش کتابخانه ای و توصیفی، مهم ترین رمان این بانوی نامدار را مورد واکاوی و تحلیل قرار میدهد و در خلال بحث به قدر ضرور، به تشریح برخی مفاهیم و اصطلاحات مربوط به موضوع تحقیق میپردازد.
نام های یوسف ، سیاوش ، رستم و زری که با زهرا قرینه سازی شده و گریزهای پیاپی به واقعۀ کربلا، هر کدام نمایه ای از یک کهن الگو و سنخ باستانی امتدادیافته در ذهن باستان گرای امروزین ما را بر درگاه داستان مینشاند و کاربست آنها برای نجات از چنبرة مظالم با ادبیات پایداری ربطی وثیق دارد.
سپس زری را برای تبیین قحطی و ضرورت پرهیز از تحمیل تنگنا به قحطیزدگان ، با یوسف هم داستان میکند؛ آن هم با کلیدواژة اندیشیدن ؛ در واقع ، داستان پرداز با این کلیدواژه پیش از تبیین مظالم و موضوع مبارزه ، بر تأمل و جایگاه و بایستگی اندیشه و اندیشگی تکیه و تأکید دارد تا چیستی و چرایی ضرورت پایداری در برابر ستم پیشگان را برجسته سازد؛ «زری میاندیشد: در چه تنوری آن را پخته اند؟ چانه اش را به چه بزرگی برداشته اند؟ چقدر آرد خالص مصرف کرده اند؟ و آن هم به قول یوسف در موقعی که میشد با همین یک نان یک خانوار را یک شب سیر کرد، در موقعی که نان خریدن از دکان های نانوایی کار رستم دستان بود» (همان : ٥-٦).