چکیده:
هدف این پژوهش، تبیین دوران کودکی بر اساس رویکرد برساختگرایی اجتماعی است. این کار با روش واسازی انجامشده است. واسازی، تحلیل و بازخوانی هر موضوعی از طریق مرکززدایی از آن و یافتن جنبههایی از موضوع است که معمولا نادیده گرفته میشود. بهطورکلی، نظریههای دوران کودکی به دو دسته قابلتقسیم هستند: نظریههای رشد که دوران کودکی را دورانی طبیعی و جهانشمول میدانند و نظریههایی که دوران کودکی را برساختهای اجتماعی در نظر میگیرند. با به چالش کشیدن مفاهیم مندرج در دیدگاه رشدی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه برساختگرایی اجتماعی هموار گردید. بر اساس رویکرد برساختگرایی اجتماعی، کودکی یک پدیده اجتماعی است. مرکزیت یافتن رویکرد برساختگرایی اجتماعی دلالتهایی برای تعلیم و تربیت دارد؛ بدین ترتیب که تعلیم و تربیت بیشاز پیش ماهیتی اجتماعی-فرهنگی به خود میگیرد. دانش و بهتبع آن، محتوای دروس نیز ماهیتی اجتماعی- فرهنگی پیدا میکند و تحت تاثیر دیگر قطبهای آموزش، یعنی معلم و دیگر عوامل نهاد آموزشوپرورش، ساخته میشود. فرایند اجتماعی- فرهنگی ساخت دانش، منجر به ترجیح رویکردهای مشارکتی در آموزش میشود. در کنار همه اینها، تکثرگرایی در حوزه محتوا و روش موجه دانسته میشود.
خلاصه ماشینی:
در رویکرد رشدی، کودکان بیشتر یک رویداد طبیعی هستند و دوران کودکی امری جهانشمول قلمداد میشود و بخشی از این خصوصیات طبیعی، به فرایند اجتنابناپذیر رشد و بلوغ آنها منجر میشود (جیمز و همکاران، 1393).
با توجه به رویکرد برساختگرایانه به دوران کودکی ماهیت تعلیم و تربیت دستخوش چه تغییراتی میشود؟ پیشینه پژوهش بررسی پیشینهها نشان میدهد که پژوهشی با موضوع حاضر صورت نگرفته است؛ البته میتوان به برخی پژوهشهای داخلی و خارجی اشاره کرد که از روش واسازی<FootNote No="82" Text=" deconstruction"/> بهره بردهاند (بهعنوان نمونه، کریمی گلیده و همکاران، 1395).
ابتکارات آموزشی که در سنت روانشناسی تحولی یا رشد هستند، دوران کودکی را بهعنوان وضعیتی طبیعی و مفهومی جهانشمول درک میکنند؛ به این معنی که همه کودکان مراحل مشابهی را طی میکنند و به شیوههای مشابه یاد میگیرند (بلاچ<FootNote No="86" Text="Bloch"/> و همکاران، 2006).
چنین شیوههای آموزشی جهانشمولی برای تمام کودکان در سراسر جهان درون بافتهای متنوع فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مصداق دارد؛ اما رویکرد برساختگرایی اجتماعی بهعنوان رویکردی رقیب، نهادهای اجتماعی را در کانون قرار داده و بر این باور است که دوران کودکی برساختی اجتماعی است.
در پی نظریه آریس، رویکرد برساختگرایانه به دوران کودکی از سوی پسامدرنها<FootNote No="108" Text=" postmodernists"/>، پساساختارگرایان<FootNote No="109" Text=" poststructuralists"/>، پساساختارگرایان فمنیست<FootNote No="110" Text=" Feminst Postructuralists"/>، روانشناسان فرهنگی<FootNote No="111" Text=" cultural Psychologists"/>، حامیان حقوق کودک<FootNote No="112" Text=" child’s rights advocates"/>، طرفداران رویکرد جامعهشناسی جدید دوران کودکی<FootNote No="113" Text=" New sociology of childhood"/> و پسااستعمارگرایان<FootNote No="114" Text=" postcolonialists"/> دنبال شده است.