چکیده:
در برخی مقاطع تاریخی، همه طبقات و صنوف جامعه، با همه تفاوتها و اختلافات، به جریان واحدی تبدیل میشوند تا به غایتی متعالی دست یابند. این تجربه تاریخی را ملت ایران چندبار آزموده است: هم در انقلاب مشروطه 1285 و هم در انقلاب اسلامی 1357. در انقلاب مشروطه همه طبقات و اصناف جامعه یک هدف و غایت را، که برچیدن طومار استبداد و پیادهکردن حکومت قانون است، دنبال کردند و توفیق هم یافتند. در این انقلاب، ادبیات فارسی اعم شعر و نثر نیز بهخدمت انقلاب درآمد، ازهمینرو فن طنز را رسانه اصلی خود قرار داد. ادبیات این دوره چنان با سیاست درآمیخت که ادبای بزرگ را میتوان معماران بزرگ تاریخ ایران بهشمار آورد. در این جستار کوشیدهایم که همین دقیقه را واکاویم و اثبات کنیم.
خلاصه ماشینی:
قلمرو این طنزها انتقادهای تند اجتماعی و سیاسی است که در تاریخ شعر فارسی بی سابقه است و اگر تحولات نیم قرن اخیر شعر مدرن را درنظر بگیریم و دورشدن شعر را از مسائل زمانه و تاریخ و پنهان شدن در لفاف تصویرها و تمثیل های لطیف فرنگی مآبانه روشنفکرپسند را پیش نظر قرار دهیم ، باید بگوییم که شعر دوره مشروطه ازلحاظ نقد مسائل اجتماعی و تاریخی ایران ، نه مقدم دارد و نه تالی .
شاید این نظریه درست باشد که طنز و آزادی بیان رابطه معکوسی با هم دارند؛ به این ترتیب که هرجا آزادی های مدنی و فضای انتقادی توسعه یافته باشد، درمقابل ، طنز جای خود را به انتقادات تلخ و تند داده است و هرگاه حاکمان به سوی استبداد رأی پیش رفته باشند، طنزپردازان بار سنگین نقد و اعتراض اجتماعی و سیاسی را به دوش کشیده اند.
٦. موضوع های طنز حوادث مشروطه ، به ویژه مسائل سیاسی و مشکلات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن ، بسیاری از روشنفکران و نخبگان جامعه را دچار سرخوردگی کرد و گاه زبان و قلم آنان را به شکوه واداشت .
در آثار طنزپردازان این دوره ، می توان کلمات بسیاری را به زبان های فارسی ، عربی ، فرانسوی ، روسی (به یژه پس از انقلاب اکتبر و شکل گیری ادبیات کارگری )، ترکی (به ویژه بعد از ورود نشریه طنز ملانصرالدین به مدیریت جلیل قلی زاده ) مشاهده کرد.