چکیده:
موانــع نکــاح در قــانون مــدنی ایــران از مــاده ١٠٤٥ بــه بعــد بیــان مــی شــود. بــه طــور اجمــال ، موانــع نکــاح در حقــوق ایــران عبــارت انــد از: قرابــت نســبی، قرابــت ســببی، قرابــت رضــاعی، ممنوعیـت ناشـی از طـلاق ، ممنوعیـت ناشـی از متاهـل بـودن ، در عـده بـودن ، کفـر، عمـل شـنیع لــواط ، ازدواج بــا خــارجی هــا، محــرم بــودن ، لعــان . قــانون مــدنی آلمــان نیــز در عنــوان دوم از تیتــر دوم کتــاب نکــاح ، بــه موانــع نکــاح پرداختــه اســت و چهــار مــانع را بــرای ازدواج ذکــر کــرده اســت کــه عبــارت انــد از: قرابــت ، فرزندخوانــدگی، همســر داشــتن یــا مشــارکت مــدنی داشـتن و خـارجی بـودن . مـوارد ممنوعیـت نکـاح در حقـوق ایـران بیشـتر از حقـوق آلمـان مـی باشــد کــه برخــی از موانــع در قــوانین هــر دو کشــور آمــده اســت ، امــا بیشــتر مــواردی کــه در قـانون مـدنی ایـران جـزء موانــع ذکـر شـده در قـوانین آلمـان ذکـر نشـده اســت . ایـن اختلافـات ناشـی از فرهنــگ و عقایـد متفــاوت میــان دو کشـور اســت ، البتـه اصــلی تــرین دلیـل ایــن اســت که قانون مدنی ایران از فقه شیعه گرفته شده و منابع بیشتری نسبت به قانون آلمان دارد.
خلاصه ماشینی:
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق خصوصی دانشگاه علوم اسلامی رضوی مقدمه بـی تردیـد مسـأله ی نکـاح یـک رابطـه ی حقـوقی عـاطفی اسـت کـه یـا بـرای همیشـه در دوران زنــدگی(ازدواج دائــم )، یــا بــرای مــدت معینــی(ازدواج موقــت )، بــه وســیله ی عقــد مخصــوص بــین زن ومــرد حاصــل مــی شــود.
مــاده ١٠٣٢ قــانون مــدنی راجــع بــه درجــات قرابــت نســبی مقــرر نمــوده است : «هـرکس در هـر خـط و بـه هـر درجـه کـه بـا یـک نفـر قرابـت نسـبی داشـته باشـد در همــان خــط و بــه همــان درجــه قرابــت ســببی بــا زوج یــا زوجــه او خواهــد داشــت بنــابراین ؛ پــدر و مــادر زن یــک مــرد اقربــای درجــه اول آن مــرد؛ و بــرادر و خــواهر شوهر یک زن از اقربای سببی درجه دوم آن زن خواهند بود.
١-٥- ممنوعیت ازدواج ناشی از طلاق ١-٥-١- سه طلاقه کردن زن قــانون مــدنی در مــاده ١٠٥٧ در ایــن خصــوص مقــرر مــی دارد: «زنــی کــه ســه مرتبــه متوالی زوجـه یـک نفربـوده ومطلقـه شـده ، بـرآن مـرد حـرام اسـت ؛ مگـر اینکـه بـه عقـد دائم به زوجیـت مـرد دیگـری درآمـده و پـس از وقـوع نزدیکـی بـا او، بـه واسـطه طـلاق یا فسخ یا فوت ، فراق حاصل شده باشد.
بـرای پاســخ بـه ایــن سـوال کــه آیـا ازدواج زن شــوهر دار بـا مــردی، باعـث حرمــت ابدی می شود یا خیر، باید بین دو صورت تفکیک کرد: صــورت اول : اگــر مــرد بعــد از ازدواج بــا زن شــوهردار بــا آن زن ، همبســتر شــده باشـد، مطلقـاً باعـث حرمـت ابـدی مـی شـود؛ چـه عـالم بـه شـوهردار بـودن زن باشـد و چــه نباشــد؛ و نیــز چــه بدانــد ازدواج بــا زن شــوهردار حــرام اســت یــا چــه نــدارد و نیــز فرقی بـین دخـول ازُ قُبـل و دُُبـر نیسـت .