چکیده:
نوع (genre) در اساس اشاره به سنخ (type)های ادبی دارد. درواقع مجموعهای از قواعد انتزاعی است که نویسندگان در خلق آثارشان خود را ملزم به رعایت آن میدانند. از همین رو دستهای از متون ادبی که دارای شباهتهای ساختاری، محتوایی، بلاغی و... هستند نیز نوع ادبی نامیده میشوند. بخش عمدهای از عوامل موثّر در ایجاد نوع ادبی، مربوط به حوزههای معنایی است. در این زمینه، واژگان در قالب اسمها و صفات بهصورت ساده، مشتق یا مرکّب نقش اساسیای در خلق نوع ادبی و تمایز انها با یکدیگر دارند. یکی از انواع مهم در حوزه ادبیّات ایران، نوع عرفانی است. حدیقةالحقیقه سنایی از جملة آثاری است که در زیرمجموعه این نوع قرار میگیرد. ما در این مقاله در پی آن هستیم که ضمن بررسی 50 واژه در این کتاب، نشان دهیم که حوزههای معنایی (اسم و صفت) چگونه در ایجاد نوع عرفانی موثّرند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد حوزههای معنایی غالب این دسته از واژگان با توجه به مطالعات درزمانی و همزمانی و همچنین تغییراتی که در دو سطح واژگانی و مفهومی آنها پیدا میشود، با بسامد بالا در خدمت نوع عرفانی قرار گرفتهاند؛ چنانکه از این میان، سهم اسمهای مکان، زمان و برخی واژگان دیگر که ما از آنها تحت عنوان واژگان خاص نام برده ایم، بیشتر است. این پژوهش کاملا نوآورانه است و با نگاهی جدید از حیث کمّی و کیفی به توصیف دقیق متن می پردازد.
خلاصه ماشینی:
نتایج بهدست آمده نشان میدهد حوزههای معنایی غالب این دسته از واژگان با توجه به مطالعات درزمانی و همزمانی و همچنین تغییراتی که در دو سطح واژگانی و مفهومی آنها پیدا میشود، با بسامد بالا در خدمت نوع عرفانی قرار گرفتهاند؛ چنانکه از این میان، سهم اسمهای مکان، زمان و برخی واژگان دیگر که ما از آنها تحت عنوان واژگان خاص نام بردهایم، بیشتر است.
(وفایی، 1396: 6) در این پژوهش برآنیم تا به این پرسشها پاسخ دهیم که آیا حوزههای معنایی واژگان در حدیقه سنایی میتوانند باعث ایجاد تفاوت نوع عرفانی با سایر انواع شوند؟ و اینکه حوزههای معنایی اسم و صفت در ژانر هریک چه بسامدی دارند و در بررسی حوزههای معنایی هر یک از آنها از کدام شیوههای تغییراتی و مطالعاتی استفاده شده است؟ برای پاسخگویی به سوالات و انجام این کار بررسی یک به یک واژگان کتاب، از سویی بسیار دشوار و زمانبر خواهد بود و از سویی دیگر با طولانی شدن بحث، بر حجم مطالب افزوده خواهد شد که در حوصلة این گفتار نخواهد گنجید؛ لذا در این پژوهش کوشش میشود تا ضمن بررسی 50 واژة کتاب با روشهای کمی و کیفی از منظر حوزههای معنایی، این مساله مورد بررسی واقع شود.
همچنین شیوة کار به شکلی خواهد بود که ابتدا با ذکر هر واژه، نمونهها و بسامد کاربرد آن را به صورت اسم و صفت و یا در قالب ترکیبهای اضافی و وصفی نشان دهیم که با این عمل، هم واژة مورد نظر و هم سایر واژگانی که به صورت ترکیبی با آن همراه شدهاند، مورد بررسی قرار میگیرند؛ از نظر بسامد واژگانی نیز بخش زیادی از واژگان کتاب در ساختار دستوری مشتق و مرکب به کار رفتهاند که به این مساله نیز توجه خواهد شد.