چکیده:
اعتقادات بخشی از دین است که به ادله نقلی و عقلی وابسته است. خدشه در منابع معرفتی نقل ممکن است معرفت بخش بودن نقل را زیر سوال ببرد در نتیجه پژوهش از مبانی معرفت بخشی این ادله و طرح دیدگاهها امری ضروری است. این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی برای رسیدن به مقصود خود بهره گرفته است. پذیرش رویکرد غیرتحویل گرایی از گواه، مهمترین دستاوردهای این پژوهش است. مطابق این رویکرد، گواهی منبع مستقل معرفت است و می تواند در باورنده معرفت تولید کند. ادله نقلی که حاکی از قول، فعل و تقریر معصوم است خود مهمترین و بارزترین فرد گواهی است. به همین جهت می توان در معرفت بخش بودن ادله نقلی تاکید نمود. حتی مطابق رویکرد تحویل گرایی و انکار معرفت بخش بودن گواه می توان حجیت ادله نقلی را ثابت دانست که در این صورت گواه صرفا منتقل کننده معرفت برآمده از وحی و حس است و در معرفت شناسی حجیت آن دو اثبات شده است.
خلاصه ماشینی:
بدین صورت شناخت واقعیت مادی و جهان محسوس مبتنی بر استدلال است و این استدلال از آنجا که بهطور اجمال ارتکازی است، معرفت به وجود جهان خارجی نیز فطری و غیر قابل تردید خواهد بود (مصباح یزدی، 1383: 1 / 270 ـ 261؛ حسینزاده، 1390: 260 ـ 259) با توجه به رفع اشکال از نظریه دادههای حسی میتوان حس را نیز منبع برخی از معرفتهای بشری دانست و همین امر سبب میشود گواهی مستند به حس نیز بتواند منتقلکننده معرفت باشد و منبع ثانوی برای معرفت تلقی شود.
مشهور در معرفتشناسی آن است که گواهی، مولد معرفت نیست به همین جهت رویکرد تحویلگرایی را پیش روی خود قرار دادند ولی به نظر نگارنده میتوان گواهی را مولد معرفت دانست و از رویکرد غیرتحویلگرایی دفاع کرد و در نتیجه راه کوتاهتری برای اثبات معرفتبخشی ادله نقلی طی نمود.
حال در قضیه «هر معلولی نیازمند به علت است» که عقل با تصور و درک صحیح علت و معلول و بدون بهره بردن از منبع دیگر، مفاد گزاره را تصدیق میکند آیا میتوان چنین برداشت کرد که چون عقل در تصور معنای علت و معلول نیازمند به حس یا شهود است، پس منبع مستقل تصدیق و باور به این قضیه نیست؟ اگر مقایسه میان نفس و حالات آن صورت نگیرد و ذهن با واژگان علت و معلول آشنا نشود چگونه میتواند تصدیق کند؟ حتی میتوان از باورهای حسی نیز در تأیید مطلب مذکور استعانت جست؛ همانگونه که شرط منبع بودن ادراک حسی، سالم بودن قوای حسی است، شرط منبع بودن گواهی نیز مستند به حس بودن آن است.