چکیده:
مقدمه: شیوه تهیه برنامه درسی و کیفیت محتوای آن، با مهارت و توانمندی دانشآموختگان ارتباط مستقیم دارد. هدف این مطالعه، تحلیل برنامه درسی دانشگاهی علم اطلاعات و دانششناسی در مقاطع مختلف تحصیلی است. در این پژوهش وضعیت این برنامهها بر پایه طبقهبندی بازنگری شده بلوم و در دو جنبه وضعیت ابعاد دانش (واقعی، مفهومی، فرایندی و شناختی) و وضعیت مهارتهای شناختی (یادآوری، درک، کاربرد، تحلیل، ارزیابی و آفرینش) بررسی شده است.
روششناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد کیفی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا (کیفی و کمّی) انجام شد. جامعه این پژوهش، آخرین ویرایش برنامههای درسی رشته علم اطلاعات و دانششناسی بود که در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه وارسی بود که ساخت آن مبتنی بر طرح طبقهبندی بازنگری شده بلوم توسط اندرسون و کراسول (Anderson, & Krathwohl, 2001) انجام شد. برای تحلیل دادهها نرمافزار 2018 MAXQDA بهکار رفت و بررسی پایایی با استفاده از شیوه توافق بین کدگذاران میزان 5/ 95 درصد را نشان داد.
یافتهها: یافتهها نشان داد از منظر مهارتهای شناختی در برنامه درسی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، مهارتهای سطح پایین شناختی بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند اما تناسب و تقدم مهارتهای هر سطح رعایت نشده است. در برنامههای درسی مقطع دکتری میزان تاکید بر مهارتهای هر دو سطح یکسان است. از منظر دانشی نیز در مقطع کارشناسی بسامد دانش فرایندی و در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بسامد دانش مفهومی بیش از انواع دانشهای دیگر است. همچنین مشخص شد برنامههای رشته/گرایشها در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تفاوتهایی در جنبههای شناختی و دانشی دارند.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد بر پایه طبقهبندی بازنگری شده بلوم، هدفهای رفتاری برنامههای درسی رشته علم اطلاعات و دانششناسی در هر سه مقطع با وضعیت مطلوب فاصله دارند و بازنگری این برنامهها ضروری است.