چکیده:
مقایسه نقش ایدئولوژی در فرایند جنبش انقلابی ایران و نیکاراگوئه، مسئله مرکزی این نوشته است؛ دراینراستا استدلالمیکند، این دو انقلاب، گونههایی جدید از انقلابها را معرفیکردند که به تجدیدنظر در نظریات انقلاب منجرشدند تاجاییکه نقش ایدئولوژی در این انقلابها، جلب توجه متفکران این حوزه را به عناصر فرهنگی در تبیین انقلاب درپیداشتهاست. هنوز نقش ایدئولوژی و مقولات مربوط به آگاهی جمعی در تبیین انقلابها محل گفتگو است و تنها تحقیقهای تجربی با ارجاع به انقلابهای مشخص میتواند استدلال یک طرف را در مقام برتر بنشاند. رجوع به انقلابها و مطالعه نقش ایدئولوژی، درراستای مطالعه نقش آگاهی در فرایندهای دگرگونی بنیادی در جامعه است.
این مقاله، دو انقلاب مهم را بررسیمیکند که بیشترین ارجاع را در مطالعه نقش ایدئولوژی در نظریات انقلاب داشتهاند. روش مقاله، مقایسهای-تطبیقی است و اطلاعات آن از دادههای تحلیلی- نظری موجود فراهم آمدهاست. نتیجه مقاله بر این فرض، استوار است که ایدئولوژی، نقشی مؤثر در انقلاب ایران و نیکاراگوئه ایفاکردهاست؛ از این منظر، نوشته حاضر در نتیجه تحقیق استدلالمیکند که با وجود تفاوتهای زمینهای و حتی اختلاف در محتوای ایدئولوژی در دو انقلاب، نقش ایدئولوژی در بسیج تودهایِ دو کشور دارای شباهتهای بسیار است.
A comparison of the role of ideology in the process of the revolutionary movement in Iran and Nicaragua is the central issue. In this regard, he argues that these two revolutions introduced a new type of revolution that led to a revision of the views of the revolution. To the extent that the role of ideology in these revolutions has attracted the attention of the thinkers of this field to cultural elements in explaining the revolution. The comparative-comparative study method is presented and its information is provided from available analytical-theoretical data. The result of this article is that the revolutions in Iran and Nicaragua, like other other revolutions, have many aspects of sharing and differentiating.As a result of the research, it argued that despite the differences in the ground and even the differences in the content of ideology in the two revolutions, the role of ideology in mass mobilization in the two countries is very similar
خلاصه ماشینی:
براساس اجماع نسبي ميان متفکران ، در مطالعه انقلاب هاي اجتماعي، سه مرحلـه »فراينـد جنـبش انقلابي، وقوع انقلاب و نتيجه و پيامد انقلاب ها» از هم جداسازيميشوند؛ همچنـين درون هريـک از اين مراحل نيز به عناصر و مؤلفه هايي متعدد در مقام متغيرهاي تعيين کننده توجه ميشود که بـه واسـطه پيچيدگي پديده انقلاب ، براي فهم بهتر و تدقيق تحليل ها از هم متمايز شده ، جداگانه بررسيميشوند؛ اين حکم درخصوص فرايند جنبش انقلابي کـه مرحلـه مـورد نظـر نوشـته حاضـر اسـت ، بـه خـوبي قابل آزمون مينمايد؛ انواع گونه گوني از تحـرکهـاي جمعـي وجوددارنـد کـه تنهـا معـدودي از آنهـا مشخصه هاي جنبش انقلابي را دارند و تازه همه آنها نيز در ايجاد انقلاب ، موفق نيستند؛ از اين منظـر، جنبش انقلابي، داراي عناصري مانند «رهبري، بسيج ، سازمان دهي، ايدئولوژي و اهدافي» اسـت کـه آن را از ساير تحرکهاي جمعي متمايزميکند لذا براي فهم نحوه شـکل گيـري جنـبش انقلابـي و نقـش ١ .
انقلاب ايران و نيکاراگوئه ، دو نمونه از انقلاب هايي بودنـد کـه اثـري زيـاد بـر نظريـات انقـلاب برجايگذاشتند که توجه به نقش ايدئولوژي در انقلاب ، يکي از آنهاسـت ؛ ايـن دو نمونـه ، بـه واسـطه تأمين برخي پيش فرض هاي تحليل مقايسه اي، مواردي مناسب براي مقايسه ، تحليل و آزمون نظريـات و تغيير و تحول آنها به شـمارميرونـد؛ «وقـوع هـم زمـان آنهـا بـه فاصـله چنـد مـاه در سـال ١٩٧٩، شباهت هاي ساختاري ميان شرايط سياسي و اقتصادي دو کشـور، نقـش ايـدئولوژي در شـکل گيـري انقلاب در اين کشورها، رويارويي آنها با نظـام سـلطه آمريکـا، بسـيج گسـترده مردمـي در هـر دو و تحولات بنيادين حاصل از آنها»، دو انقلاب ايران و نيکاراگوئه را به مواردي مناسـب بـراي مقايسـه و تحليل تبديل کرده است .
A theory of Third World Social Revolution: Iran, Nicaragua, and Elsalvador Compared.
States, Ideologies and Social Revolutions; A Comparative Analysis of Iran, Nicaragua, and the Philippines.