چکیده:
رویکرد موسوم به «تفکیک» در موضوع حقیقت عقل و دامنة اعتبار و کارکردهای آن، با رویکرد مشهور شیعی اختلاف نظر دارد. بر اساس رویکرد «تفکیک»، عقل انسان در تغایر ذاتی با روح اوست. عقل قابل تکامل است، ولی روح انسان همواره تاریک است. این رویکرد کارکرد عقل را در استعمالات دینی، منحصر به درک امور عملی، و کارکرد علم را منحصر به درک امور نظری میداند. میرزا مهدی اصفهانی یقین حاصل از حس و کتاب و سنّت را مطابق با واقع میداند، اما یقین حاصل از هرگونه استدلالی را معتبر نمیشمرد. پیروان رویکرد «تفکیک»، قیاس نهیشده در دین را به براهین فلسفی تعمیم داده، با هرگونه تعقّل عمیق مخالفت میورزند. میرزا مهدی اصفهانی ارجاع نظری به بدیه را در مقابل روش «تعلیم دینی» میداند که صرفا تذکر به فطرت است و نه استدلال. با روش پژوهش «دروندینی»، در نقد این باورها میگوییم: بر اساس آیات و روایات، عقل انسان مرتبهای از روح اوست و میتواند با استدلالات متّکی به مقدّمات روشن، به درک صحیحی از امور نظری و عملی برسد. در قرآن و روایات، به وفور، از استدلالات عقلی، برای اثبات حقایق نظری و عملی استفاده شده است.
The so-called "disconnection" approach to the question of the truth of reason and
the scope of its validity and functions contradicts the famous Shiite approach.
Based on this approach, human reason is inherently at odds with his spirit. The
reason is evolvable, but the human spirit is always dark. This approach considers
the function of reason in religious use limited to understanding practical matters,
and the function of science limited to understanding theoretical matters. Mirza
Mehdi Esfahani considers the certainty derived from sense, book, and tradition
to be true, but does not validate the certainty which is derived from any argument.
Followers of the “disconnection" approach generalize the forbidden analogy
embedded in religion to philosophical arguments, and they oppose any deep
rationalization. Mirza Mehdi Esfahani considers the theoretical reference to the
method of "religious education" as merely a hint of the nature, not an argument.
With the method of "inter-religious" research we criticize these beliefs: according
to the verses and narrations, human reason is a level of his soul and can come to
a correct understanding of theoretical and practical matters by reasoning with
clear premises. In the Quran and traditions, rational reasoning has been widely
used to prove theoretical and practical facts.
خلاصه ماشینی:
البته تاکنون در بررسی و نقد مکتب «تفکیک»، آثار قابل توجهی منتشر شده است (مانند: ارشادینیا، از مدرسة معارف تا مکتب تفکیک محمد حسن وکیلی، صراط مستقیم؛ محمد جعفری، مقالة «چیستی و حجیت عقل از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی»، آیین حکمت، ش34)، اما آنچه این نوشتار را از مکتوبات دیگر ممتاز میکند این است که غالب نقدها در اینجا، بر اساس تفحصی که در منابع درون دینی شده، مبتنی بر نکات قرآنی و روایی است و این حد از بهرهبرداری از متون دینی برای نقد رویکرد «تفکیک»، در جایی دیگر مشاهده نمیشود.
باید از پیروان رویکرد «تفکیک» پرسید: معنای «عقل» در قرآن و روایات چیست؟ آیا عبارت «أفلا تعقلون» و تأکیداتی از این دست، که به سیصد نمونه در قرآن کریم میرسد، تعقل را فعل انسان بما هو انسان، میداند یا تعقل را فعل وجودی ماورایی و مجرد که اگر خدا خواست نور علم را بر قلب هر کسی ـ ولو کافر ـ میتاباند؟ خطاب این آیات آیا انسان عاقل است یا انسان غیر عاقل؟ اگر «عاقل» به معنای مد نظر تفکیکیان باشد تحصیل حاصل است و دیگر انکار معنا ندارد و نیازی به بیان انبیا و اولیا هم نیست؛ زیرا آن عقل در نظر تفکیکیها حق بالذات است و هیچگاه در او خطا راه ندارد و نیز افق فهم او محدود نیست (همان).