خلاصه ماشینی:
"تنها پاپ نبود که او را میآزرد رقیب و دشمنش، آرشتیکت بر امانت 2 ، داربستها را طوری به پا کرده بود که میکل آنژ مجبور شده بود آنها را تماما بازسازی کند.
خلاف منطق بود آنکه میکل آنژ به آغاز کار سقف محراب سیکیستن تمایلی نشان ندهد:«من سنگتراشم، به کار نقاشی دیواری هیچ آشنائی ندارم!»در نامههایش لا ینقطع تکرار میکرد:«نقاشی دیواری این حرفه من نیست.
میکل آنژ نمیدانست با کارهای ناتمام چه کند-برای به پایان رساندن و غنی کردن تابلوها و مجسمههایش، بیوقفه به سراغ نیروی سرشار خود میرفت:«هیچکس چون من در کار از پا نیفتاده است-فکر نمیکنم کسی به اندازه من روز و شب کار کرده باشد.
»این حقیقت تلخی بود، نه گزافهگوئی، وقتیکه خواهناخواه به اندیشه نقش(داوری نهائی)خو گرفت-هنگامیکه پس از سالها خود را بالای داربست دید، که باید به دیوار سفید غولآسائی زندگی بدهد-آنگاه همچو گذشته، میکل آنژ اسیر آن شد.
پاپ نیکلای سوم هم از نظر او سقوط کرده در جمع گنهکاران به دوزخ افتاده بود-همین پاپی که اجازه فروش مناصب و مشاغل کلیسا را داده بود!بیدلیل نیست در عصری که(داوری نهائی)را در دست داشت، همینکه از قتل دوک الکساندر خبر یافت، به افتخار کشتار این ساطان ستمکار، یکی از بهترین سنگهای تراشیده را مدل پیکر نیمتنه بروتوس 22 ، جمهوریخواه و مخالف خویشتنسازی قرار داد.
یک ربع قرن پیش بود که ریناخ منتقد هنری فرانسه نوشت:میکل آنژ با آفریدن جهانی از غولهای خشمناک و با به پا کردن جشن پیروزی آنها-غولهای پیروز، برهنه، با عضلات ورزیده ورزشکاران و تماما عاری از اخلاق مسیحی-همه خطها و طرحهای طبیعی را به کار برده بود."