چکیده:
در مقاومت اسطورهای، حضوری متمرکز شکل میگیرد که قدرتی درونیشده دارد و سوژه در نقش کنشگر گفتمانی عمل میکند. سیاوش (سوژۀ گفتمانی)، یکی از محوریترین شخصیتهای شاهنامه است که توانسته به چنین حضوری دست یابد؛ بدین ترتیب، او تصویر منسجمی از حضور ارائه داده که وجهی استعلایی مییابد. این حضور، سوژه را به عنوان نماد هویتبخشی در مرکز ثقل گفتمان قرار میدهد. سوژۀ رقیب نیز حضور خود را در ارتباط با او تنظیم میکند و در تعامل دوسویه و یا در رابطهای تنشی با او قرار میگیرد. این تقابل و تعامل در قالب دو کلانروایت مقاومت و مماشات بروز مییابد. پرسش اصلی این است که مقاومت اسطورهای و به تبع آن مماشات و ممارست گفتمانی در داستان سیاوش، چگونه و در قالب چه گفتمانهایی تحقق یافته است. در واقع، هدف اصلی پژوهش پیشِ رو، تحلیل نشانه ـ معناشناختی چگونگی تحقق مقاومت اسطورهای و تأثیر آن در شکلدهی به هویت و ارزش است. پژوهشِ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی نشان دهندة آن است که سوژه با راهبردهای مقاومت اسطورهای مانند فشارهای و گسترهای، اتیکی، زایشی و پدیدارشناختی، از ارزش وفای به عهد و درستی دفاع میکند. سوژة رقیب نیز با صفآرایی در مقابلش، قصد دارد تا او را به مماشات وادارد؛ اما سوژه ممارست میکند و به حضور خود وجهی پدیداری و هستیمحور میبخشد.
In mythological resistance, a centralized presence with an internal power is formed and subject acts as a discursive actor. Siavash, as a subject and discursive actor, is one of the central characters of <em>Shahnameh</em> who has achieved an internal power. He presents a coherent and transcendental image of the "centralized presence". This presence places the subject as the symbol of identity in the center of discourse. The rival subject adjusts his presence in relation to Siavash and involves in a mutual interaction or a challenging relationship with him. This confrontation and interaction between them appears in the form of two macro-narratives of resistance and tolerance. The main question is "how the discourse of mythological resistance and consequently, the discourses of resistance and tolerance have been realized in the story of Siavash". In fact, the purpose of the present research is to examine the method of realization of the discourse of resistance semantically and semiotically, and its impact on the formation of identity and value. Based on descriptive-analytical method, in the present article the attempt is made to show that the subject (Siavash) defends fulfilling contracts and righteousness by using the techniques of the mythological resistance. On the other hand, the rival subject stands in front of him and forces him to obey, but the subject resists. <strong> </strong> <strong> </strong>
خلاصه ماشینی:
تحليل نشانه ـ معناشناختي کارکرد گفتماني مقاومت اسطوره اي در داستان سياوش دکتر ابراهيم کنعاني استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه کوثر بجنورد چکيده در مقاومت اسطوره اي، حضوري متمرکز شکل ميگيرد که قدرتي درونيشده دارد و سوژه در نقش کنش گر گفتماني عمل ميکند.
ک. شعيري ١٣٩٤: ١٢٤) از اين منظر، براي اسطوره چند ويژگي را ميتوان در نظر گرفت : ١) حضور، وجهي نمادين ، مستحکم و مستمر مييابد؛ ٢) انرژي و قدرتي دروني شده به آن تزريق ميشود؛ ٣) همۀ حضورهاي ممکن در درون آن به گونه اي متمرکز ذخيره ميگردد؛ ٤) نتيجۀ مقاومت ، ممارست و پايداري ارزش هاي نشانه اي است .
بر اساس اين ، در مقاومت اسطوره اي حضوري نمادين و استحکام يافته شکل ميگيرد که چند ويژگي دارد: ١) حاصل مقاومت و ممارست قلمرو عاطفي حضور در برابر قلمرو کمي و نفي آن است ؛ ٢) کيفيت حضور سوژه در قلمرو کيفي به اوج خود ميرسد؛ ٣) حضوري متمرکز، منسجم و استعلايي شکل ميگيرد؛ ٤) ساحت حضوري سوژه وجهي هستيشناختي مييابد و با جريان هستي پيوند پيدا ميکند.
سوژة رقيب با اين وجه ممارستي، قصد دارد با توسل به حضور سوژه که وجهي اسطوره اي يافته ، انرژي جديدي به گفتمان تزريق کند و آن را در راستاي خواسته هاي خود مديريت کند، اما اگر سوژه در مقابل او از خود مقاومت نشان دهد، سوژة رقيب او را تهديد ميکند که با استراتژي طرد هويتي با او برخورد خواهد کرد.