چکیده:
اگرچه شناخت سندی قرآن کریم؛ از جمله شناختهایی است که دلائل، قرائن، شواهد و مستندات کافی برای اثبات آن ارائه گردیده است؛ اما برخی از مستشرقین چون نتوانستهاند و یا نخواستهاند به این محکمات دست پیدا کنند، بر این پندارند که پس از رحلت رسول اکرمa، قرآن کریم مورد تحریف قرار گرفته است. این پژوهش ضمن ارائه دیدگاه رژی بلاشر؛ مستشرق فرانسوی، درباره تحریف به نقصان در قرآن کریم، شواهدی که سبب پذیرش این نظریه از سوی ایشان گردیده است، را مورد واکاوی قرار داده و با بررسی تاریخی پیدایش پنداشتههای وی، با ارائه دلایل مستند، شواهد محکم، قرائن مکتوب و روایات صحیح، عدم صحت ادعای ایشان را تبیین نموده است. روش تحقیق این پژوهش، اسنادی و تاریخی است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که بلاشر دیدگاه خود در این زمینه را بیشتر با اظهار شگفتی تبیین مینماید و از ارائه دلایل مستند و بیان قاطع خودداری کرده و شواهد شگفتیهایش نیز دسته ای از روایات ضعیف و غیر قابل استناد است که بیشتر از سوی منابع اهل سنت وارد شده است.
Although the documentative knowledge of the Holy Qur'an is one of those that has provided sufficient evidence, cpntextual evidence, and testimonies to support it, some scholars have failed to or did not want to reach these arguments. So, they assumed that the Holy Quran was distorted after the death of the Prophet (p.b.h). This research, while presenting the view of French Orientalist Regis Blachere regarding distortion in the Holy Qur'an, analyzes the evidence that led him to accept this theory, and provides historical evidence by examining the historical origins of his ideas. Eventually, firm evidence, written testimonies, and correct narratives have proved his claim incorrect. Research Methodology in this research is historical and documentary. The findings of this study show that Blachere expresses his views in this regard more astonishingly, refusing to provide documentary reasons and decisive expression, and the evidence of his wonders is a series of weak and untrustworthy narratives that most came from Sunni sources.
خلاصه ماشینی:
این پژوهش ضمن ارائه دیدگاه رژی بلاشر؛ مستشرق فرانسوی، درباره تحریف به نقصان در قرآن کریم، شواهدی که سبب پذیرش این نظریه از سوی ایشان گردیده است، را مورد واکاوی قرار داده و با بررسی تاریخی پیدایش پنداشتههای وی، با ارائه دلایل مستند، شواهد محکم، قرائن مکتوب و روایات صحیح، عدم صحت ادعای ایشان را تبیین نموده است.
با وجود اینکه مستشرقان کتابها و مقالات نسبتا زیادی در زمینه تحریف قرآن کریم نگاشتهاند و در مقابل، پژوهشگران مسلمان نیز گفتههای آنان را نقد کرده و پاسخ درخور به آنها دادهاند اما به نظر میرسد که عموم نقدها و پاسخهایی که داده شده به شکل کلی بوده و به تفکیکِ آراء هرکدام از مستشرقین و نیز تفکیک و تجزیه کردن دیدگاههای یک خاورشناس نبوده است.
به عنوان نمونه اگر کسى امروز به صحیح بخارى مراجعه کند، خود را با این حدیث مواجه مىبیند که «عن عائشة رضی الله عنها قالت سمع النبی( رجلا یقرأ فی المسجد فقال( لقد اذکرنی کذا وکذا آیة أسقطتهن من سورة کذا وکذا» (بخاری، صحیح مسلم، 1401: 3/ 152)؛ اشکال عمده دیگری که میتوان بر بلاشر و امثال او وارد کرد، آن است که چرا آنان برای تفسیر آیه (مَا نَنسَخْ مِنْ ءَایةٍ أَوْ نُنسِهَا( که به تعبیر خودشان آیهاى مدنى است به آیات (سَنُقْرِئُک فَلا تَنْسى إِلاَّ ما شاءَ اللهَ( (الاعلى/ 6ـ7)؛ ما به زودى [آیات خود را به وسیله سروش غیبى] بر تو خواهیم خواند، تا فراموش نکنى» که در مکه نازل شده توجه نکرده و تناقض روایات با قرآن را نتیجه نگرفتهاند.