چکیده:
شبکههای اجتماعی بهعنوان عنصری جداییناپذیر در سیاست معاصر شناخته میشوند. به همین دلیل، بررسی تغییرات سیاسی و اجتماعی بدون توجه به شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانهای اثرگذار و فراگیر امری ناقص به نظر میآید. فناوری اطلاعات از جمله اینترنت رواج گستردهای در میان جامعه ایرانی دارد و از این جهت باعث شکلگیری گفتمانی نوین در عرصه سیاست و اجتماع شده است و یا اینکه تغییرات گستردهای را در عرصه باورها و هنجارهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی پدید آورده است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که شبکههای اجتماعی چگونه و تا چه اندازه به درکی نوین از پدیده انقلاب اسلامی کمک مینمایند؟ در همین راستا، این فرضیه مطرح میشود که شبکههای اجتماعی بهعنوان عاملانی هویتساز پس از انقلاب اسلامی باعث دگردیسی در هویتسازی انقلاب شدهاند. پژوهش حاضر از ایده ژوزف نای بهعنوان چارچوب نظری بهره میبرد که میتواند راهکارهایی برای درک نوین از هویت انقلاب اسلامی به ما ارائه دهد. همچنین، روش تحقیق حاضر کیفی و از نوع توصیفی-تحلیلی است.
Social networks are known as an integral part of contemporary politics. For this reason, examining social and political changes regardless of social networks as an influential and inclusive media seems inappropriate. Information technology, including the Internet, is widespread among the Iranian community and has thus created a new discourse in politics and society, or has caused widespread changes in the field of political beliefs and norms after the Islamic Revolution. Therefore, the present research sought to answer the question of how and to what extent social networks contributed to a new understanding of the phenomenon of the Islamic Revolution. In this regard, the following hypothesis was taken into account: social networks, as identity-making agents, have transformed the Revolution’s identity-making after the Islamic Revolution. The present study used Joseph Nye’s idea as a theoretical framework that could provide us with some strategies for a new understanding of the identity of the Islamic Revolution. The research method is qualitative and descriptive-analytical.
خلاصه ماشینی:
اين ظهور که به نوبۀ خود در دهه سوم و چهارم انقلاب توسط شبکه هاي مجازي شتاب بيشتري به خـود گرفتـه ، باعث ايجاد فرصت ها و چالش هايي براي انقلاب اسلامي ايران شده است .
اين مسأله باعث شده تا موضوع شبکه هاي اجتماعي، فضاي مجازي و آنچه در قالب رسانه هاي نوين ارتباطي مطرح ميشود، به شکل گسترده اي وارد مباحث علمي و دانشگاهي گردد و ضرورت توجه به درک نويني از هويـت انقـلاب اسـلامي بـه يک موضوع جدي تبديل شود.
انقلاب اسلامي ايران نه تنها با چالش فکري و سياسي با غرب مبادرت ورزيـد کـه توانسـت بـا اتکاء به قدرت نرم افزاري خود و بازتعريف نسبت نوين از معنويت و سياست ، الگوي روش زندگي و مدل جديد اجتماعي جايگزين را نمايان سازد (حسيني و مبيني، ١٣٩٢: ٥٢).
شبکه هاي اجتمـاعي بـه عنـوان شـکل متأخر رسانه ها نقش قابل توجهي در شکل دهي به قدرت نوين دارند و به همين دليل مورد توجه دولت ها و حتي بازيگران غيردولتي قرار گرفته است .
به نظر ميرسـد الگوسازي در سطح ملي، منطقه اي و جهاني ميتواند توسط شبکه هاي اجتماعي و با انتقال منابع قدرت به نسل نوين انقلاب اسلامي قابل دستيابي باشد.
). به نظر ميرسد در اين صورت و با تکيه ◊ 204 بر گفتمان معنويت گرايي و مردم سالاري مندرج در انقلاب اسـلامي و توسـعه قـانون اساسـي در جهت رفع مشکلات اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نسل جديد ميتوان از شبکه هاي اجتماعي به عنوان فرصتي براي شکوفايي انقلاب اسلامي در عصر گسترش رسانه ها بهره برد.